swizzle

/ˈswɪzl̩//ˈswɪzl̩/

معنی: مشروب مست کننده، اشامیدن، بلعیدن
معانی دیگر: مشروب دارای یخ و الکل و شکر و آب لیمو، انواع مشروبات الکلی محتوی ی  وشکر

جمله های نمونه

1. Much wine was swizzled down into his belly.
[ترجمه گوگل]مقدار زیادی شراب در شکمش ریخته شد
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی شراب روی شکمش ریخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. All right. I'd like to recommend rum swizzle.
[ترجمه گوگل]خیلی خوب من می‌خواهم rum swizzle را توصیه کنم
[ترجمه ترگمان] خیلی خب دلم میخواد مشروب روم رو سفارش بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Now if you'll excuse me, swizzle stick, number 17 has a yacht and giant feet.
[ترجمه گوگل]حالا اگر ببخشید، swizzle stick، شماره 17 یک قایق بادبانی و پاهای غول پیکر دارد
[ترجمه ترگمان]حالا اگه منو ببخشید، حلقه بزن، شماره ۱۷ یه کشتی تفریحی و یه پا گنده داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then I recommend the vodka swizzle. It is made from several liquors and mixed into vermouth.
[ترجمه گوگل]سپس من ودکا swizzle را توصیه می کنم از چندین مشروب تهیه می شود و با ورموت مخلوط می شود
[ترجمه ترگمان] پس من سفارش ودکا رو توصیه می کنم از چند تا liquors تشکیل شده و با شراب فراوان مخلوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What I need is a nice cold swizzle.
[ترجمه گوگل]چیزی که من به آن نیاز دارم یک چرخش سرد خوب است
[ترجمه ترگمان] چیزی که نیاز دارم یه حلقه nice
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Then I recommend vodka swizzle.
[ترجمه گوگل]سپس من ودکا swizzle را توصیه می کنم
[ترجمه ترگمان] پس جام ودکا سفارش میدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The English also invented for their monarch that abominable instrument, the swizzle stick.
[ترجمه گوگل]انگلیسی ها نیز برای پادشاه خود آن ابزار نفرت انگیز را اختراع کردند
[ترجمه ترگمان]انگلیسی ها برای پادشاه خود این ساز زشت و the را اختراع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مشروب مست کننده (اسم)
swizzle

اشامیدن (فعل)
drink, bib, swig, swizzle

بلعیدن (فعل)
guzzle, gorge, pouch, swizzle, devour, swallow, engorge, ingurgitate

پیشنهاد کاربران