• : تعریف: a chair whose seat turns horizontally on its base.
جمله های نمونه
1. She returned to the swivel chair behind her desk.
[ترجمه 6] او به صندلی چرخان پشت میز خود بازگشت.
|
[ترجمه پ] او به صندلی چرخدار پشت میزش بازگشت
|
[ترجمه گوگل]به صندلی چرخان پشت میزش برگشت [ترجمه ترگمان]او به صندلی گردان پشت میزش برگشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He leaned back in the swivel chair and locked his fingers behind his head.
[ترجمه گوگل]به صندلی چرخان تکیه داد و انگشتانش را پشت سرش قفل کرد [ترجمه ترگمان]او به پشتی صندلی اش تکیه داد و انگشتانش را در پشت سرش قفل کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. That said, he wheeled around in his swivel chair and picked up a blinking light.
[ترجمه گوگل]گفت، او روی صندلی چرخان خود چرخید و چراغ چشمک زن را برداشت [ترجمه ترگمان]این را گفت و روی صندلی اش چرخ زد و چراغ چشمک زن پلک آن را برداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He lolled back in his swivel chair, one huge thigh thrust over the other, a bright-eyed man.
[ترجمه گوگل]او در صندلی چرخان خود به عقب فرو رفت، یک ران بزرگ روی دیگری فشار داده بود، مردی با چشمان روشن [ترجمه ترگمان]او روی صندلی swivel لم داده بود و یک ران بزرگ با چشمانی درخشان به طرف دیگر پرت شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Did they have to sit him in a swivel chair that swung sideways with every movement of his body?
[ترجمه گوگل]آیا باید او را روی یک صندلی گردان که با هر حرکت بدنش به طرفین می چرخید، بنشینند؟ [ترجمه ترگمان]آیا آن ها مجبور بودند او را روی یک صندلی گردان سوار کنند که با هر حرکت بدنش از پهلو حرکت می کرد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A swivel chair addressed the desk and was occupied only by a pale green tennis ball.
[ترجمه گوگل]یک صندلی چرخان رو به میز بود و فقط یک توپ تنیس سبز کم رنگ آن را اشغال کرده بود [ترجمه ترگمان]یک صندلی گردان روی میز نشسته بود و فقط یک توپ تنیس سبز رنگ را اشغال می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I sat down in my swivel chair and propped my feet up, punching the replay button on the answering machine.
[ترجمه گوگل]روی صندلی چرخانم نشستم و پاهایم را بالا آوردم و دکمه پخش مجدد را روی منشی تلفنی مشت کردم [ترجمه ترگمان]روی صندلی swivel نشستم و پاهایم را بالا نگه داشتم و دکمه تکرار ماشین را فشار می دادم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The plastic-covered swivel chair had been torn.
[ترجمه گوگل]صندلی چرخان با روکش پلاستیکی پاره شده بود [ترجمه ترگمان]صندلی گردان روی گردان از بین رفته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A black leather swivel chair was angled to face in the direction of the television.
[ترجمه گوگل]یک صندلی گردان چرمی مشکی به سمت رو به جهت تلویزیون زاویه داشت [ترجمه ترگمان]یک صندلی گردان چرمی مشکی برای روبرو شدن در جهت تلویزیون زاویه دار بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She carried the Mayor's swivel chair, put it down over City Hall, and sat in it.
[ترجمه گوگل]او صندلی چرخان شهردار را حمل کرد، آن را روی تالار شهر گذاشت و روی آن نشست [ترجمه ترگمان]او صندلی گردان شهردار را حمل کرد و آن را روی هال هال گذاشت و در آن نشست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Behind the desk stood a sturdy swivel chair.
[ترجمه گوگل]پشت میز یک صندلی گردان محکم ایستاده بود [ترجمه ترگمان]پشت میز یک صندلی swivel محکم قرار داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید! [ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He sat in his swivel chair and prayed as simply as he knew how.
[ترجمه گوگل]روی صندلی چرخانش نشست و به همان سادگی که می دانست دعا کرد [ترجمه ترگمان]او در صندلی swivel نشسته بود و همان طور که می دانست دعا می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. His swivel chair does a slow half - turn and creaks to a final stop.
[ترجمه گوگل]صندلی چرخان او یک نیمه آهسته چرخش می کند و تا آخرین توقف می شکند [ترجمه ترگمان]صندلی گردان او به آرامی تبدیل به چرخش آرام و creaks برای توقف نهایی می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He lounged back in his swivel chair and the setting sun played on his face.
[ترجمه گوگل]روی صندلی چرخانش نشست و خورشید غروب روی صورتش بازی کرد [ترجمه ترگمان]او به پشتی صندلی اش تکیه داد و غروب خورشید روی صورتش نقش بست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• chair which spins around on its base
پیشنهاد کاربران
A swivel chair is a type of chair that has a seat which can rotate 360 degrees around a central point, allowing the person sitting in it to easily turn in any direction without having to move the chair itself. Swivel chairs are commonly used in offices, but they can also be found in homes and other settings. They come in a variety of styles, colors, and materials, including leather, fabric, and mesh. Some popular brands that offer swivel chairs include IKEA, Sweetpea & Willow, Dunelm, Sterling Home, and Nicoletti ... [مشاهده متن کامل]
صندلی گردان نوعی صندلی است که دارای یک نشیمنگاه است که می تواند 360 درجه حول یک نقطه مرکزی بچرخد و به فردی که روی آن نشسته است اجازه می دهد به راحتی به هر سمتی بچرخد بدون اینکه مجبور باشد خود صندلی را حرکت دهد. صندلی های چرخشی معمولاً در ادارات استفاده می شوند، اما می توان آنها را در خانه ها و سایر مکان ها نیز یافت. آنها در انواع سبک ها، رنگ ها و مواد از جمله چرم، پارچه و مش عرضه می شوند. برخی از برندهای معروفی که صندلی های چرخشی ارائه می دهند عبارتند از IKEA، Sweetpea & Willow، Dunelm، Sterling Home و Nicoletti.
ربطی به چرخ داشتن و نداشتن نداره هر صندلی که بچرخه به دور خودشswivel chair میگن
صندلی چرخ دار . I can see a swivel chair in his room من می تونم یک صندلی چرخ دار در اتاق او ببینم.
= revolving chair
صندلی چرخ دار 😘
صندلی چرخان او روی صندلی چرخان نشسته است He is sitting on the swivel chair اگه خوب بودلایک کنید😁😁😊😊