• : تعریف: a road, path, or railroad track that climbs a mountain or other steep grade by using a zigzag route.
جمله های نمونه
1. We have to switchback and persuade him out of his foolish plans.
[ترجمه Nazanin💯] ما باید به عقب برگردیم چ او را متقاعد کنیم دست بکشد از نقشه های احمقانه اش
|
[ترجمه گوگل]ما باید به عقب برگردیم و او را از برنامه های احمقانه اش متقاعد کنیم [ترجمه ترگمان]ما باید switchback کنیم و او را از نقشه های احمقانه او بیرون بکشیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It was a tortuous, switchback ride.
[ترجمه گوگل]این یک سواری پر پیچ و خم بود [ترجمه ترگمان]سواری خوبی بود، سواری [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. How do people endure this switchback of emotion?
[ترجمه گوگل]چگونه مردم این تغییر احساسات را تحمل می کنند؟ [ترجمه ترگمان]چطور مردم این switchback احساسات را تحمل می کنند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. At the second switchback, a Y in the trail breaks at a big yellow water pipe.
[ترجمه گوگل]در سوئیچ بک دوم، یک Y در مسیر در یک لوله بزرگ آب زرد رنگ شکسته می شود [ترجمه ترگمان]در مرحله دوم، Y در مسیر، یک لوله آب زرد بزرگ را می شکند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. And what does the switchback say about the company, the media sector and the mood in the economy?
[ترجمه گوگل]و سوئیچ بک در مورد شرکت، بخش رسانه و حال و هوای اقتصاد چه می گوید؟ [ترجمه ترگمان]And درباره شرکت، بخش رسانه و وضعیت اقتصادی چه می گویند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Then, gradually the route wound downward, switchback after switchback.
[ترجمه گوگل]سپس، به تدریج مسیر به سمت پایین پیچید، پس از تغییر برگشت [ترجمه ترگمان]سپس به تدریج مسیر به سمت پایین کشیده شد و پس از switchback دوباره شروع به پایین رفتن کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The switchback operation returns the ACTIVE RCSs to the ACTIVE state on their primary AP.
[ترجمه گوگل]عملیات سوئیچ بک RCS های ACTIVE را به حالت ACTIVE در AP اولیه آنها برمی گرداند [ترجمه ترگمان]عملیات switchback، ACTIVE RCSs را به حالت ACTIVE بر روی AP اولیه خود باز می گرداند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They travel between trees in a conspicuously uppy-downy switchback flight.
[ترجمه گوگل]آنها بین درختان در یک پرواز برگشتی به طور آشکار به سمت پایین حرکت می کنند [ترجمه ترگمان]آن ها از میان درختان با یک پرواز switchback به نحوی چشمگیر میان درختان حرکت می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We dismount at the base of a steep switchback and climb to the ruins.
[ترجمه گوگل]ما در پایه یک سوئیچ بک شیب دار پیاده می شویم و به سمت خرابه ها بالا می رویم [ترجمه ترگمان]از پایین شیب تندی به پایین سرازیر می شویم و به سوی ویرانه ها بالا می رویم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید! [ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Up ahead, at the apex of a switchback, I see a young man sitting alone in a folding chair, miles from anywhere.
[ترجمه گوگل]جلوتر، در اوج یک سوئیچ، مرد جوانی را می بینم که به تنهایی روی صندلی تاشو نشسته است، کیلومترها دورتر از هر کجا [ترجمه ترگمان]پیش از آن، در راس راس of، یک مرد جوان را می بینم که تنها روی یک صندلی تاشو نشسته و فرسنگ ها از هر جایی دور است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. First up is the switchback level, the red earth tracks zigzagging steeply through the clifftops.
[ترجمه گوگل]ابتدا سطح سوئیچ بک است، مسیرهای زمین قرمز به صورت زیگزاگی در میان صخره ها حرکت می کنند [ترجمه ترگمان]اولین سطح زمین مسطح است و زمین قرمز به صورت مارپیچ از میان clifftops عبور می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Very soon he will be up for Oscars and head over heels in the switchback strip of movies.
[ترجمه گوگل]او به زودی برای اسکار آماده خواهد شد و در فیلمهای سوئیچبک حضور خواهد داشت [ترجمه ترگمان]به زودی برای اسکار خواهد آمد و برای اسکار لت در قسمت switchback فیلم خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[سینما] تدوین متناوب - رجعت به گذشته - برگشت به گذشته - بازگشت به عقب / برش متناوب حادثه موازی یا پیشین
انگلیسی به انگلیسی
• road or railroad following a zigzag course up a steep incline a switchback is something, such as a mountain road, which rises and falls sharply many times or which has many sharp bends.
پیشنهاد کاربران
شیب تند کوهستان جاده شیب دار کوهستانی
معنای کنایی و عامیانه: پیچ و خم فراز و نشیب بالا و پایین
( معدن ) : پیچ برگردان
به حالت قبل ( اول ) برگرداندن Hiw do we switch it back?
برگشتن
این کلمه در عین حال صفت هم میتواند باشد به معنای برگشتی برای مثال switchback words کلماتی هستند که ارتباط و پیوستگی معنایی با جملات و کلمات قبلی دارند و بدون در نظر گرفتن جملات قبلی معنای قابل فهمی ارائه نمیدهند. مانند but, however, meanwhile, nevertheless , . . . .