swiss

/ˈswɪs//swɪs/

معنی: سویسی
معانی دیگر: وابسته به کشور سوئیس، سوئیسی، پارچه ی نازک، پنیر سوئیسی (سفید یا زرد کم رنگ با خلل و فرج بسیار)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to Switzerland or its people, culture, or the like.
اسم ( noun )
حالات: Swiss
(1) تعریف: a native or citizen of Switzerland, or a descendant thereof.

(2) تعریف: (l.c.) a type of sheer, crisp fabric.

جمله های نمونه

1. This is my watch, it's a Swiss one.
[ترجمه گوگل]این ساعت من است، سوئیسی است
[ترجمه ترگمان]این ساعت من است، این یک سوئیسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Swiss team are trailing by 6 points.
[ترجمه گوگل]تیم سوئیس با 6 امتیاز عقب است
[ترجمه ترگمان]تیم سوئیس با ۶ امتیاز دنبال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Swiss franc has remained surprisingly strong.
[ترجمه گوگل]فرانک سوئیس به طرز شگفت انگیزی قوی باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]فرانک سوئیس به طرز شگفت آوری قوی مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was a German, travelling on a Swiss passport.
[ترجمه گوگل]او آلمانی بود و با پاسپورت سوئیسی سفر می کرد
[ترجمه ترگمان]او یک آلمانی بود که با گذرنامه سوییسی سفر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Nearly 80% of Swiss citizens on average turn out to vote.
[ترجمه گوگل]تقریبا 80 درصد از شهروندان سوئیس به طور متوسط ​​برای رای دادن شرکت می کنند
[ترجمه ترگمان]نزدیک به ۸۰ درصد از شهروندان سوئیسی به طور متوسط برای رای دادن خارج می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't forget to get some Swiss money before you leave.
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید که قبل از رفتن مقداری پول سوئیس بگیرید
[ترجمه ترگمان]یادت نره قبل از اینکه بری یه مقدار پول سوییس بگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Swiss economy is a case apart; unlike any other.
[ترجمه گوگل]اقتصاد سوئیس یک مورد جداگانه است برخلاف بقیه
[ترجمه ترگمان]اقتصاد سوئیس به غیر از هر نوع دیگری، یک مورد متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They were killed by an avalanche in the Swiss Alps.
[ترجمه گوگل]آنها بر اثر سقوط بهمن در کوه های آلپ سوئیس کشته شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها در سقوط بهمن در کوه های آلپ سوییس کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Swiss wanted to discourage an inflow of foreign money.
[ترجمه گوگل]سوئیسی ها می خواستند از ورود پول خارجی جلوگیری کنند
[ترجمه ترگمان]سوئیس می خواهد از ورود پول خارجی جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Williams invested a large sum of money in Swiss stocks.
[ترجمه گوگل]ویلیامز مقدار زیادی پول در سهام سوئیس سرمایه گذاری کرد
[ترجمه ترگمان]ویلیامز یک مبلغ هنگفت پول در سهام سوئیس سرمایه گذاری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Swiss entrepreneur has pulled the plug on any further investment in the firm.
[ترجمه گوگل]این کارآفرین سوئیسی از هرگونه سرمایه گذاری بیشتر در شرکت خودداری کرده است
[ترجمه ترگمان]کارآفرین سویسی بر روی هر گونه سرمایه گذاری بیشتر در این شرکت سرمایه گذاری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He said he hoped the Swiss authorities would investigate the case thoroughly and without prejudice.
[ترجمه گوگل]او گفت امیدوار است مقامات سوئیس این پرونده را به طور کامل و بدون پیش داوری بررسی کنند
[ترجمه ترگمان]وی گفت امیدوار است مقامات سوئیس این پرونده را بطور کامل و بدون تعصب بررسی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A Swiss company offers to help environmental investors by sending teams round factories to ascertain their greenness.
[ترجمه گوگل]یک شرکت سوئیسی با فرستادن تیم هایی به دور کارخانه ها برای اطمینان از سبز بودن آنها به سرمایه گذاران محیط زیست کمک می کند
[ترجمه ترگمان]یک شرکت سوئیسی برای کمک به سرمایه گذاران محیط زیست از طریق اعزام تیم ها به کارخانه ها برای تعیین greenness به سرمایه گذاران محیط زیست کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The money had been secreted in a Swiss Bank account.
[ترجمه گوگل]این پول در یک حساب بانکی سوئیس مخفی شده بود
[ترجمه ترگمان]این پول در حساب بانکی سو یس مخفی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سویسی (صفت)
helvetian, swiss

انگلیسی به انگلیسی

• native or resident of switzerland; swiss muslin, transparent cotton fabric; swiss cheese, pale-yellow cheese containing many holes (formerly made in switzerland)
of or pertaining to switzerland or its people

پیشنهاد کاربران

بپرس