swing voter

جمله های نمونه

1. They are the classic swing voters.
[ترجمه گوگل]آنها رای دهندگان نوسانی کلاسیک هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها رای دهندگان در نوسان کلاسیک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Within this group, 40 % are identified as swing voters.
[ترجمه گوگل]در این گروه، 40 درصد رای دهندگان نوسانی شناسایی می شوند
[ترجمه ترگمان]در این گروه ۴۰ درصد به عنوان رای دهنده در نوسان شناخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Germany may be the swing voter in such cases.
[ترجمه گوگل]آلمان ممکن است رای دهنده نوسان در چنین مواردی باشد
[ترجمه ترگمان]آلمان ممکن است رای دهنده نوسان در چنین مواردی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Amy Klobuchar was a swing voter this year.
[ترجمه گوگل]امی کلوبوچار امسال یک رای دهنده نوسانی بود
[ترجمه ترگمان]امی Klobuchar امسال یه سری رای دهنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The banks would be freed faster than you can say "swing voter".
[ترجمه گوگل]بانک‌ها سریع‌تر از آن چیزی که می‌توان گفت «رای‌دهنده نوسان» آزاد می‌شوند
[ترجمه ترگمان]بانک ها سریع تر از آنچه که می توانید \"رای دهندگان تاب\" را بگویید، آزاد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Clinton hammered away at campaign themes tailor-made to appeal to predominantly white swing voters who might otherwise vote for Republican Bob Dole.
[ترجمه گوگل]کلینتون تم های کمپین را که برای رای دهندگان غالباً سفیدپوست که در غیر این صورت به باب دول جمهوری خواه رای می دادند، به چالش کشید
[ترجمه ترگمان]کلینتون در مبارزات انتخاباتی به منظور جلب رای اکثریت رای دهندگان سفیدپوست که ممکن است به حزب جمهوری خواه باب دول رای بدهند اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Anthony Kennedy, though conservative on most issues, is the court's swing voter.
[ترجمه گوگل]آنتونی کندی، اگرچه در بسیاری از مسائل محافظه‌کار است، رای‌دهندگان نوسان دادگاه است
[ترجمه ترگمان]انتونی کندی، اگرچه در اکثر موارد محافظه کار بود، رای دهندگان نوسان دادگاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a swing voter is the same as a floating voter; used in american english.

پیشنهاد کاربران

1 -
someone who has not yet decided who to vote for in an election
کسی که هنوز تصمیم نگرفته که در انتخابات به چه کسی رای بدهد، رای دهنده خاکستری
If candidates are uncertain of the outcome, then they need both to mobilize their supporters and to appeal to swing voters.
...
[مشاهده متن کامل]

Compare;
floating voter UK
2 -
someone who does not always vote for the same political party and who might be persuaded to vote for one of several parties in an election
کسی که همیشه به یک حزب سیاسی رای نمی دهد و ممکن است متقاعد شود که به یکی از چندین حزب در یک انتخابات رای دهد، رای دهنده خاکستری
The parties all try to maximize their appeal to swing voters in marginal constituencies.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/swing-voter
swing voter ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: رأی دهندۀ سرگردان
تعریف: رأی دهنده ای که به جای رأی دادن به حزب به فرد رأی می دهد و رأی او می تواند نتیجۀ انتخابات را به نفع هر یک از طرفین تغییر دهد
رای دهنده چرخشی
رای دهنده بلاتکلیف

بپرس