مترادف؛
open wide, fling open, push open, burst open
مثال؛
"The heavy wooden door swung open, revealing a grand hall. " ( در چوبی سنگین با حرکت چرخشی باز شد و تالاری باشکوه را نمایان کرد. )
... [مشاهده متن کامل]
"She pushed the gate, and it swung open effortlessly. " ( او دروازه را هل داد و به راحتی باز شد. )
"The window swung open with a gust of wind. " ( پنجره با یک وزش باد باز شد. )
مثال؛
"The heavy wooden door swung open, revealing a grand hall. " ( در چوبی سنگین با حرکت چرخشی باز شد و تالاری باشکوه را نمایان کرد. )
... [مشاهده متن کامل]
"She pushed the gate, and it swung open effortlessly. " ( او دروازه را هل داد و به راحتی باز شد. )
"The window swung open with a gust of wind. " ( پنجره با یک وزش باد باز شد. )
باز شدن ( مثل باز شدن چتر! )
با شدت باز شدن، سریع باز شدن، زود باز شدن یا کامل باز شدن
چارطاق شدن در، محکم باز شدن در
متضاد slam
متضاد slam