1. a good swimmer
شناگر قابل
2. the stroke of a swimmer
حرکت دست و پای شناگر
3. the wholesome appetite of that swimmer
اشتهای جانانه ی آن شناگر
4. The swimmer emerged from the lake.
5. The swimmer was swept away by the current.
6. She loved the virile young swimmer.
7. The swimmer was sent home from the Olympics in disgrace.
[ترجمه گوگل]این شناگر با شرمندگی از المپیک به خانه فرستاده شد
[ترجمه ترگمان]شناگر با سرافکندگی به خانه فرستاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He's a very good swimmer and often races.
[ترجمه گوگل]او شناگر بسیار خوبی است و اغلب مسابقه می دهد
[ترجمه ترگمان]شناگر خوبی است و غالبا هم مسابقه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The swimmer dived into the water and swam energetically away.
[ترجمه گوگل]شناگر در آب شیرجه زد و با انرژی شنا کرد
[ترجمه ترگمان]شناگر در آب فرو رفت و با شور و حرارت شنا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She is a strong swimmer and many people feel that she is sure to succeed.
[ترجمه گوگل]او یک شناگر قوی است و بسیاری از مردم احساس می کنند که او مطمئناً موفق خواهد شد
[ترجمه ترگمان]او شناگر قدرتمندی است و بسیاری از مردم احساس می کنند که موفق خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The swimmer won a bronze in the free style.
[ترجمه گوگل]این شناگر در سبک آزاد موفق به کسب مدال برنز شد
[ترجمه ترگمان]شناگر در سبک آزاد برنز گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Oliver is a very strong swimmer.
13. The swimmer finally gained the river bank.
[ترجمه گوگل]شناگر سرانجام به ساحل رودخانه رسید
[ترجمه ترگمان]شناگر بالاخره ساحل رودخانه را بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The Japanese swimmer was left behind in women's 100m freestyle final.
[ترجمه گوگل]شناگر ژاپنی در فینال 100 متر آزاد زنان عقب ماند
[ترجمه ترگمان]شناگر ژاپنی در فینال ۱۰۰ متر آزاد زنان باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید