swimmer

/ˈswɪmər//ˈswɪmə/

معنی: شناگر، شناکننده
معانی دیگر: شناگر، شناکننده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who swims, esp. one who does so competitively.

جمله های نمونه

1. a good swimmer
شناگر قابل

2. the stroke of a swimmer
حرکت دست و پای شناگر

3. the wholesome appetite of that swimmer
اشتهای جانانه ی آن شناگر

4. The swimmer emerged from the lake.
[ترجمه گوگل]شناگر از دریاچه بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]شناگر از دریاچه بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The swimmer was swept away by the current.
[ترجمه گوگل]شناگر با جریان آب رفت
[ترجمه ترگمان]شناگر در جریان آب شنا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She loved the virile young swimmer.
[ترجمه گوگل]او عاشق شناگر جوان باهوش بود
[ترجمه ترگمان]عاشق این شناگر ماهر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The swimmer was sent home from the Olympics in disgrace.
[ترجمه گوگل]این شناگر با شرمندگی از المپیک به خانه فرستاده شد
[ترجمه ترگمان]شناگر با سرافکندگی به خانه فرستاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He's a very good swimmer and often races.
[ترجمه گوگل]او شناگر بسیار خوبی است و اغلب مسابقه می دهد
[ترجمه ترگمان]شناگر خوبی است و غالبا هم مسابقه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The swimmer dived into the water and swam energetically away.
[ترجمه گوگل]شناگر در آب شیرجه زد و با انرژی شنا کرد
[ترجمه ترگمان]شناگر در آب فرو رفت و با شور و حرارت شنا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She is a strong swimmer and many people feel that she is sure to succeed.
[ترجمه گوگل]او یک شناگر قوی است و بسیاری از مردم احساس می کنند که او مطمئناً موفق خواهد شد
[ترجمه ترگمان]او شناگر قدرتمندی است و بسیاری از مردم احساس می کنند که موفق خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The swimmer won a bronze in the free style.
[ترجمه گوگل]این شناگر در سبک آزاد موفق به کسب مدال برنز شد
[ترجمه ترگمان]شناگر در سبک آزاد برنز گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Oliver is a very strong swimmer.
[ترجمه گوگل]الیور یک شناگر بسیار قوی است
[ترجمه ترگمان]الیور شناگر خیلی قوی ای هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The swimmer finally gained the river bank.
[ترجمه گوگل]شناگر سرانجام به ساحل رودخانه رسید
[ترجمه ترگمان]شناگر بالاخره ساحل رودخانه را بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Japanese swimmer was left behind in women's 100m freestyle final.
[ترجمه گوگل]شناگر ژاپنی در فینال 100 متر آزاد زنان عقب ماند
[ترجمه ترگمان]شناگر ژاپنی در فینال ۱۰۰ متر آزاد زنان باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شناگر (اسم)
swimmer

شناکننده (اسم)
swimmer

انگلیسی به انگلیسی

• one who propels himself through water using the arms and/or legs
a swimmer is someone who can swim or who is swimming.

پیشنهاد کاربران

swimmer ( n ) ( swɪmər ) =a person who can swim; a person who is swimming, e. g. a shallow pool for non - swimmers. They watched the swimmers splashing through the water.
swimmer
swimmer
شِناوَنده ، شناگر ، آب باز ، غوتگر ، غوتَنده
آب آشنا؛ عارف بکار آب بازی :
کسی کاندر آب است و آب آشناست
از او گرچه آتش بترسد رواست.
ابوشکور.
شناگر
کسی که شنا کردن بلد باشد

بپرس