swept

/ˈswept//swept/

معنی: پیچ دار، جاروب شده، پیچ خورده، کج شده
معانی دیگر: زمان گذشته و اسم مفعول: sweep، متمایل

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: past tense and past participle of sweep.

جمله های نمونه

1. he swept the dust off the table with his hands
با دستش گرد و خاک میز را پاک کرد.

2. homa swept and arranged the room
هما اتاق را جارو و مرتب کرد.

3. they swept the bottom of the lake in search of the body
کف دریاچه را برای یافتن جسد تجسس کردند.

4. fighter planes swept across the sky
هواپیماهای جنگنده با سرعت از آسمان گذشتند.

5. her eyes swept the room
چشمانش اتاق را برانداز کرد.

6. our team swept this series
تیم ما این سری مسابقات را بدون باخت برد.

7. the flood swept cars into the sea
سیلاب ماشین ها را به دریا ریخت.

8. a police car swept her to the airport
ماشین شهربانی باشتاب او را به فرودگاه برد.

9. suddenly she was swept away by the crowd
ناگهان جمعیت او را از جاکند و با خود برد.

10. the bride's gown swept the floor
پیراهن عروس زمین را جارو می کرد (روی کف اتاق کشیده می شد).

11. i got a broom and swept the broken glass
جاروب آوردم و شیشه شکسته ها را جارو کردم.

12. A sudden wind swept a pile of leaves in.
[ترجمه گوگل]باد ناگهانی انبوهی از برگ ها را به داخل برد
[ترجمه ترگمان]باد ناگهانی توده ای از برگ ها را جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was swept away in an avalanche.
[ترجمه گوگل]او را در بهمن برد
[ترجمه ترگمان]او را در بهمن جمع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Peter swept into the room, whistling.
[ترجمه گوگل]پیتر با سوت زدن وارد اتاق شد
[ترجمه ترگمان]پیتر سوت زنان وارد اتاق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. All these restrictions were swept aside.
[ترجمه گوگل]همه این محدودیت ها کنار گذاشته شد
[ترجمه ترگمان]همه این محدودیت ها کنار گذاشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The showroom had been emptied and swept clean.
[ترجمه گوگل]نمایشگاه خالی شده و تمیز شده بود
[ترجمه ترگمان]مغازه خالی شده بود و پاک شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. They swept a road through the thistles and thorns.
[ترجمه گوگل]جاده ای را از میان خارها و خارها جاروب کردند
[ترجمه ترگمان]بوته های خار و خار راه را طی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیچ دار (صفت)
involute, swept, twisty

جاروب شده (صفت)
swept

پیچ خورده (صفت)
twisted, swept, kinky, twisty, turned

کج شده (فعل)
cant, swept

انگلیسی به انگلیسی

• swept is the past tense and past participle of sweep.

پیشنهاد کاربران

She swept me off my feet
منو عاشق خودش کرد
دلمو برد
فراگرفت
سرویس کردن کسی:|
Adverse winds swept the boat off of course
کج کرد
بادهای مخالف مسیر قایق رو کج کرد
Her eyes swept the house
نگاش کج شد به خونه ، منظور یه لحظه خونه رو دید زد یا برانداز کرد
جارو کردن یا هرچی که آنی و سریع اتفاق می افتاد
جارو کرد، جارو شده
✔️ ( با حرکت تند و سرتاسری ) درکشیدن، بردن، درآوردن
[گذشته و قسمت سوم sweep]
E. g. Adverse winds swept the boat off course
بادهای مخالف قایق را به خارج از مسیر خودش بردند/کشیدند
Swept گذشته ی sweep هست
Sweep : جارو کردن/جارو پارو کردن - روبیدن ( روفتن برف ) / کشیدن
با سرعت گذشتن
غرق شدن
گیر افتادن/ گیر کردن
گیر کردن/
گیر افتادن / درگیر شدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس