sweetshop

/ˈswiːtˈʃɑːp//swiːtʃɒp/

انگلیس شیرینی فروشی، قنادی

جمله های نمونه

1. The charge at my local sweetshop for genuine Wall's Cornetto and a choc ice is £
[ترجمه گوگل]هزینه در شیرینی فروشی محلی من برای Cornetto اصلی Wall's و یک یخ خوشمزه £ است
[ترجمه ترگمان]اتهام at محلی من برای وال استریت واقعی و یک تکه یخ choc پوند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bacon's sweet-shop and grocery was at ground level.
[ترجمه گوگل]شیرینی فروشی و خواربار فروشی بیکن در سطح زمین بود
[ترجمه ترگمان]مغازه شیرینی و خواربار فروشی بیکن در سطح زمین قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On his way to a sweetshop, he dropped his 50 pence and it bounced along the pavement and fell into a culvert.
[ترجمه گوگل]در راه رفتن به شیرینی فروشی، او 50 پنی خود را رها کرد و در امتداد سنگفرش پرید و به یک آبچک افتاد
[ترجمه ترگمان]در راه رفتن به مغازه آب نبات، ۵۰ پنس خود را انداخت و روی پیاده رو افتاد و به داخل یک پل افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Our so-called "leaders" couldn't lead children into a sweetshop, it seems.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد به اصطلاح "رهبران" ما نمی توانند بچه ها را به شیرینی فروشی بکشانند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که رهبران ما به اصطلاح \"رهبران\" نمی توانستند کودکان را به یک sweetshop هدایت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Honey duke's Sweetshop is brilliant, but nothing beats Zonko's Joke Shop.
[ترجمه گوگل]شیرینی‌فروشی هانی دوک فوق‌العاده است، اما هیچ چیز بهتر از فروشگاه جوک زونکو نیست
[ترجمه ترگمان]فروشگاه عزیزم دوک s خیلی عالیه ولی از فروشگاه شوخی زو نکو هیچ خبری نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Before we go back to the car she leaves me loose in a sweetshop.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه به ماشین برگردیم او مرا در شیرینی فروشی رها می کند
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه به ماشین برگردیم، او مرا در آب نبات فروشی رها می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With nothing left to prove, he seemed to be having fun, like a kid in a sweetshop.
[ترجمه گوگل]در حالی که چیزی برای اثبات باقی نمانده بود، به نظر می رسید که او در حال خوش گذرانی است، مانند یک بچه در شیرینی فروشی
[ترجمه ترگمان]چیزی نمانده بود که ثابت کند، مثل بچه ای در آب نبات فروشی خوش حال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However, George wasn't upset because the owner of the sweetshop rewarded him a large box of chocolate after she learned his trouble.
[ترجمه گوگل]با این حال، جورج ناراحت نشد زیرا صاحب شیرینی فروشی پس از فهمیدن مشکل او، یک جعبه بزرگ شکلات به او جایزه داد
[ترجمه ترگمان]با این حال، جورج ناراحت نبود زیرا صاحب the پس از اینکه به مشکل خود پی برد یک جعبه بزرگ شکلات به او داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As Easter approaches, more elaborate eggs than these fill the sweetshop windows.
[ترجمه گوگل]با نزدیک شدن به عید پاک، تخم مرغ های دقیق تر از این ها ویترین شیرینی فروشی ها را پر می کنند
[ترجمه ترگمان]همان طور که عید پاک نزدیک می شود، بیشتر از این، پنجره های sweetshop را پر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a sweet shop is a small shop that sells sweets and cigarettes.

پیشنهاد کاربران

کارگاههایی که شرایط کاری سخت و خطرناک با مزد پایین دارند .
کارگاههایی که بیگاری میکشند
فارسی : قنادی ، شیرینی فروشی ، آبنبات فروشی
انگلیسی : sweet shop
فرانسوی : Bonbons � vendre
مثال : Now the sweet shop is closed
شیرینی فروشی الان تعطیله
شیرینی فروشی ، قنادی
آبنبات فروشی

بپرس