sweeten

/ˈswiːtn̩//ˈswiːtn̩/

معنی: شیرین کردن، ملایم کردن، شیرین شدن
معانی دیگر: شکرین کردن، خوشایند کردن، مطبوع کردن، خوشبو کردن، دلجویی کردن، دل کسی را به دست آوردن، شیرین کام کردن، خرسند کردن، راضی کردن، (بازرگانی) شرایط پیشنهادی را مساعد کردن، چرب تر کردن، ضد اسیدی کردن، (زمین یا معده وغیره) اسید زدایی کردن، (نادر) آرام کردن، تسکین دادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: sweetens, sweetening, sweetened
(1) تعریف: to cause to be sweet or sweeter, esp. in taste.

(2) تعریف: to make kinder or more pleasant in temperament; soften.

(3) تعریف: to make more pleasant or satisfying.

(4) تعریف: (informal) to add to the value of.

- The bidders will sweeten their offer.
[ترجمه گوگل] مناقصه گران پیشنهاد خود را شیرین می کنند
[ترجمه ترگمان] پیشنهاد دهندگان این پیشنهاد را شیرین خواهند ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: sweetener (n.)
• : تعریف: to become sweet or sweeter.

جمله های نمونه

1. fruits, as they ripen, they sweeten
میوه ها که رسیده می شوند شیرین می شوند.

2. he thought it was a good time to sweeten the people with a tax cut
فکر می کرد وقت مناسب بود برای اینکه با کاهش مالیات ها دل مردم را به دست آورد.

3. The small courtesies sweeten life; the greater ennoble it.
[ترجمه گوگل]ادب کوچک زندگی را شیرین می کند بزرگتر آن را بزرگ می کند
[ترجمه ترگمان]ادب و نزاکت ناچیز زندگی شیرین را شیرین می کند و به آن شرافت بیشتری می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sweeten to taste with honey or brown sugar.
[ترجمه گوگل]برای طعم دادن با عسل یا شکر قهوه ای شیرین کنید
[ترجمه ترگمان]sweeten با عسل یا شکر قهوه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sweeten the mixture with a little honey.
[ترجمه گوگل]مخلوط را با کمی عسل شیرین کنید
[ترجمه ترگمان]مخلوط کردن مخلوط با یک عسل کوچک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Do you like to sweeten your coffee?
[ترجمه گوگل]آیا دوست دارید قهوه خود را شیرین کنید؟
[ترجمه ترگمان]دوست داری قهوه شیرین بخوری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To sweeten your oral cavity, you can have a piece of chewing gum.
[ترجمه گوگل]برای شیرین کردن حفره دهان خود می توانید یک تکه آدامس داشته باشید
[ترجمه ترگمان]برای شیرین کردن حفره دهانی، می توانید آدامس جویدن آدامس داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The fall in inflation did little to sweeten news of massive job losses.
[ترجمه گوگل]کاهش تورم به شیرین کردن اخبار از دست دادن گسترده مشاغل کمک چندانی نکرد
[ترجمه ترگمان]کاهش تورم برای افزودن خبر تلفات سنگین شغلی کمی به ارمغان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Australians fry their bananas and sweeten them with honey.
[ترجمه گوگل]استرالیایی ها موز خود را سرخ کرده و با عسل شیرین می کنند
[ترجمه ترگمان]مردم استرالیا موز خود را سرخ می کنند و آن ها را با عسل شیرین می سازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He can sweeten the ordinary things.
[ترجمه گوگل]او می تواند چیزهای معمولی را شیرین کند
[ترجمه ترگمان]می تواند چیزهای معمولی را شیرین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I think you should try to sweeten him up before you ask him for the loan.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم قبل از اینکه از او وام بخواهید باید سعی کنید او را شیرین کنید
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم تو باید سعی کنی قبل از اینکه از او وام بگیری، او را شیرین کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I'll sweeten her up a bit by inviting her to the party.
[ترجمه گوگل]با دعوتش به مهمانی کمی او را شیرین می کنم
[ترجمه ترگمان]او را به مهمانی دعوت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A delivery of butter pecan or Neapolitan might sweeten the deal.
[ترجمه گوگل]تحویل کره اسپند یا ناپلی ممکن است معامله را شیرین کند
[ترجمه ترگمان]یک نوع کره گردویی یا ناپلی ممکن بود معامله را شیرین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Special offers sweeten the pot for those who wish to depart.
[ترجمه گوگل]پیشنهادهای ویژه برای کسانی که مایل به ترک هستند، گلدان را شیرین می کند
[ترجمه ترگمان]نیروی ویژه برای کسانی که می خواهند بروند را شیرین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Mattel Inc. is expected to sweeten its offer.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که شرکت متل پیشنهاد خود را شیرین کند
[ترجمه ترگمان]از شرکت متل انتظار می رود که این پیشنهاد را شیرین سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شیرین کردن (فعل)
sugar, candy, sweeten, soften, dulcify

ملایم کردن (فعل)
moderate, temper, gentle, sweeten, soften, dulcify

شیرین شدن (فعل)
sweeten

تخصصی

[مهندسی گاز] شیرین کردن، شیرین شدن

انگلیسی به انگلیسی

• make sweeter in taste; make more pleasant or agreeable
if you sweeten food or drink, you add sugar, honey, or another sweet substance to it.
if you sweeten a difficult situation for someone, you offer them something to try and persuade them to accept it, although they do not really want to.

پیشنهاد کاربران

سنسکریت: svad
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : sweeten
✅️ اسم ( noun ) : sweet / sweetie / sweetness / sweetener
✅️ صفت ( adjective ) : sweet / sweetish
✅️ قید ( adverb ) : sweetly

بپرس