sweetbread

/ˈswiːtbred//ˈswiːtbred/

معنی: لوزالمعده، تیموس حیوانات جوان، دنبلان
معانی دیگر: (معمولا جمع - هنگام کار برد به عنوان خوراک گوساله یا بره) آویشنگ (heart sweetbread و throat sweetbread هم می گویند) خوش گوشت، لوزالمعده (stomach sweetbread هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the thymus gland or pancreas of a young animal, used as food.

جمله های نمونه

1. With talk of sweetbreads and liver and fillet she captivated him - I couldn't quite see how she did it.
[ترجمه گوگل]با صحبت از شیرینی‌ها و جگر و فیله، او او را مجذوب خود کرد - من کاملاً نمی‌توانستم ببینم او چگونه این کار را کرد
[ترجمه ترگمان]با حرف زدن درباره sweetbreads و کبد و fillet او را شیفته خود کرده بود - نمی توانستم بفهمم چطور این کار را کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Next enjoy foie gras and sweetbreads, followed by a selection of sumptuous cheeses.
[ترجمه گوگل]در مرحله بعد از فوای گراس و نان های شیرین و به دنبال آن مجموعه ای از پنیرهای مجلل لذت ببرید
[ترجمه ترگمان]سپس از gras و sweetbreads استفاده کنید و بعد از آن یک انتخاب از پنیرهای مجلل به دست آورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Food Matching: Sweetbread, kidney veal, Parma ham, rack of lamb with little vegetable, poultry and game bird.
[ترجمه گوگل]تطبیق غذا: نان شیرینی، گوشت گوساله کلیوی، ژامبون پارما، قفسه بره با سبزیجات کم، مرغ و پرنده شکار
[ترجمه ترگمان]Matching خوراک: sweetbread، گوشت گوساله، پارما ران خوک، گوشت بره کوچک، ماکیان و پرنده بازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Some stylish big cheeses in real estate industry talk about the "Sweetbread Culture" in the society while the new stylish girls feel glorious to marry westerners.
[ترجمه گوگل]برخی از پنیرهای بزرگ شیک در صنعت املاک و مستغلات از "فرهنگ شیرینی" در جامعه صحبت می کنند در حالی که دختران شیک جدید از ازدواج با غربی ها احساس شکوه می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از پنیرهای بزرگ مد روز در صنعت املاک و مستغلات در مورد \"فرهنگ sweetbread\" در جامعه صحبت می کنند در حالی که دختران شیک جدید احساس افتخار می کنند تا با غربی ها ازدواج کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Food Matching: Sweetbread, kidney veal, Parma ham, rack of lamb with little vegetable, poultry game bird.
[ترجمه گوگل]تطبیق غذا: نان شیرینی، گوشت گوساله کلیوی، ژامبون پارما، قفسه بره با سبزی کم، پرنده شکار طیور
[ترجمه ترگمان]Matching خوراک: sweetbread، گوشت گوساله، پارما ران خوک، گوشت بره کوچک، مرغ خانگی مرغ و ماکیان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the butcher shop this organ is sold as sweetbread (from a cow).
[ترجمه گوگل]در قصابی این اندام به عنوان نان شیرین (از گاو) فروخته می شود
[ترجمه ترگمان]در قصابی، این عضو به صورت sweetbread (از گاو)فروخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In aspect of eating, oriental would use many kinds of materials for cooking porridge and soup, such as Babao porridge, Fotiaoqiang, dumplings and sweetbread soup.
[ترجمه گوگل]در جنبه غذا خوردن، شرقی از انواع بسیاری از مواد برای پخت فرنی و سوپ استفاده می کند، مانند فرنی بابائو، فوتیائوکیانگ، کوفته ها و سوپ شیرینی
[ترجمه ترگمان]در جنبه خوردن غذا، شرق شناسی از بسیاری از انواع مواد غذایی برای پخت وپز و سوپ مانند فرنی Babao، Fotiaoqiang، پیراشکی و سوپ sweetbread استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sally was going to get permission to stay with us a little and one Thursday she came finally with a sack full of clothes and a paper bag of sweetbread her mama sent.
[ترجمه گوگل]سالی قرار بود اجازه بگیرد که کمی پیش ما بماند و یک روز پنجشنبه بالاخره با یک گونی پر از لباس و یک کیسه کاغذی نان شیرینی که مادرش فرستاده بود، آمد
[ترجمه ترگمان]سالی قرار بود که سالی یک روز و یک شنبه با ما بماند، بالاخره با یک کیسه پر از لباس و یک کیسه کاغذی از سوییت برد که مادرش فرستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Elegance, porcelain, Suit for any concourse. It's not only can as a pen holder, but also can put some sweetbread things.
[ترجمه گوگل]ظرافت، چینی، کت و شلوار برای هر کانکس این نه تنها می تواند به عنوان یک جا خودکار، بلکه می تواند برخی از چیزهای شیرینی هم قرار دهد
[ترجمه ترگمان]پر زرق و برق، چینی، کت و شلوار، کت و شلوار این نه تنها می تواند به عنوان یک دارنده خودکار، بلکه می تواند برخی از چیزهای sweetbread را نیز مطرح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لوزالمعده (اسم)
pancreas, sweetbread

تیموس حیوانات جوان (اسم)
sweetbread

دنبلان (اسم)
sweetbread

انگلیسی به انگلیسی

• pancreas or thymus of a young calf or lamb that is prepared and served as food

پیشنهاد کاربران

✅ ( معمولا جمع - هنگام کار برد به عنوان خوراک گوساله یا بره )
I just must remember next time I go out to a restaurant, not to order the sweetbreads
Crimes and Misdemeanors 1989

بپرس