• : تعریف: (informal) a liking or craving for candy, cake, or other foods with a high sugar content.
جمله های نمونه
1. Yeah, I have a sweet tooth.
[ترجمه هادی صادقی] من به چیزهای شیرین علاقه مندم
|
[ترجمه شهداد لاهیجانیان] بله، من یک دندون شیری دارم
|
[ترجمه علی هرایینی] بله، من شیرینی دوستم
|
[ترجمه گوگل]آره، من شیرینی دارم [ترجمه ترگمان] آره، من یه دندون شیرین دارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Total abstinence from any sweeteners can cure a sweet tooth permanently - which is much better in the long term.
[ترجمه ترجمه ل. اسحاقی] پرهیز کامل از همه شیرین کننده ها میتواند تمایل به خوردن شیرینی را بطور دائم درمان کند. که در درازمدت خیلی بهتر است
|
[ترجمه گوگل]پرهیز کامل از هر نوع شیرین کننده می تواند یک دندان شیرین را برای همیشه درمان کند - که در دراز مدت بسیار بهتر است [ترجمه ترگمان]abstinence از هر sweeteners می تواند یک دندان شیرین را برای همیشه درمان کند - که در دراز مدت بسیار بهتر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. These people had a vicious sweet tooth.
[ترجمه ترجمه ل اسحاقی] این اشخاص یک تمایل بسیار زیاد به شیرینی جات داشتند.
|
[ترجمه گوگل]این افراد شیرینی بدی داشتند [ترجمه ترگمان] این آدما یه دندون های شرور دارن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A sweet tooth One of the most curious symptoms of candidiasis is a craving for sugary foods or for foods containing yeast.
[ترجمه ل اسحاقی] تمایل به شیرینی ها : یکی از عجیب ترین نشانه های کاندیدیازیس میل بسیار زیاد به غذاهای شیرین و خمیری است.
|
[ترجمه گوگل]دندان شیرین یکی از عجیب ترین علائم کاندیدیازیس، ولع خوردن به غذاهای شیرین یا غذاهای حاوی مخمر است [ترجمه ترگمان]یک دندان شیرین یکی از مهم ترین نشانه های of، میل به غذاهای شیرین و یا غذای حاوی مخمر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Satisfy your sweet tooth with natural sugar - fructose - from fruit and berries.
[ترجمه ل اسحاقی] تمایل خود به غذاهای شیرین را با قند طبیعی یا فروکتوز که در میوه ها و انواع توت ها موجود است برطرف کنید.
|
[ترجمه گوگل]شیرینی خود را با قند طبیعی - فروکتوز - از میوه ها و انواع توت ها سیر کنید [ترجمه ترگمان]با شکر طبیعی از میوه ها و توت ها، دندان های شیرین خود را باز کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. If you have a sweet tooth, it is much better to make them part of a meal.
[ترجمه ل اسحاقی] اگر به شیرینی ها علاقه دارید خیلی بهتر است که آنها را در وعده غذایی خود بگنجانید.
|
[ترجمه گوگل]اگر شیرینی دارید، خیلی بهتر است آنها را بخشی از یک وعده غذایی کنید [ترجمه ترگمان]اگر دندان شیرینی دارید، بهتر است آن ها را بخشی از غذا بسازید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I also have a very sweet tooth.
[ترجمه ل اسحاقی] من همچنین بسیار به شیرینی جات تمایل دارم.
|
[ترجمه گوگل]من یه دندون خیلی شیرین هم دارم [ترجمه ترگمان]من همچنین یک دندان بسیار شیرین دارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We have, we are told, a sweet tooth, and we're rather proud of it.
[ترجمه ل اسحاقی] میگویند که ما اهل شیرینی خوردن هستیم ( به شیرینی جات علاقه داریم ) و تقریبا به آن افتخار میکنیم.
|
[ترجمه گوگل]به ما گفته می شود که ما یک دندان شیرین داریم و نسبتاً به آن افتخار می کنیم [ترجمه ترگمان]ما گفتیم، یک دندان شیرین، و ما به آن افتخار می کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Danny's always had a sweet tooth.
[ترجمه ل اسحاقی] دنی همیشه به شیرینی جات علاقه داشت.
|
[ترجمه گوگل]دنی همیشه شیرینی داشت [ترجمه ترگمان]دنی همیشه یه دندون شیرین داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. What, then, is a melancholic with a sweet tooth to do?
[ترجمه ل. اسحاقی] پس با یک فرد افسرده که تمایل بسیاری هم به شیرینی دارد چه باید کرد؟
|
[ترجمه گوگل]پس یک مالیخولیایی با شیرین دندان چه باید بکند؟ [ترجمه ترگمان]پس چه چیزی، یک سودا زده با یک دندان شیرین است؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Chocolate can always satisfy my sweet tooth.
[ترجمه ل. اسحاقی] شکلات همیشه میتواند علاقه من به خوردن شیرینی را برطرف کند.
|
[ترجمه گوگل]شکلات همیشه می تواند شیرینی من را راضی کند [ترجمه ترگمان]شکلات همیشه می تواند دندان های شیرین من را ارضا کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. My son has a sweet tooth.
[ترجمه ل اسحاقی] پسر من به خوردن شیرینی علاقه ( تمایل ) دارد.
|
[ترجمه گوگل]پسر من شیرینی دارد [ترجمه ترگمان] پسرم یه دندون شیرین داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The little girl has a sweet tooth.
[ترجمه گوگل]دختر بچه شیرینی دارد [ترجمه ترگمان] اون دختر کوچولو یه دندون شیرین داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Give me a lot of candy for my sweet tooth.
[ترجمه ل اسحاقی] به من مقدار زیادی آب نبات برای علاقه ام به شیرینی ها بده.
|
[ترجمه گوگل]به من مقدار زیادی آب نبات برای دندون شیرینم بده [ترجمه ترگمان] یه عالمه شکلات واسه دندونم بده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• love for sweet foods
پیشنهاد کاربران
مثال؛ “I have a sweet tooth and can’t resist desserts. ” “I’ve always had a sweet tooth, even as a child. ” “I struggle with my sweet tooth and find it hard to resist sugary snacks. ”
به فردی گفته میشه که به شیرینی جات علاقه شدیدی داره. ⬅️ ( شیرینی دوست /عشق شیرینی )
این اصطلاح برای کسانی به کار می رود که به خوردن شیرینی جات چیزهای شیرین علاقه دارن مانند: I have sweet tooth
شیرینی دوست کسی که چیزهای شیرین رو ترجیح میده enjoy sugary foods