sweet talk

/ˈswiːttɔːk//swiːttɔːk/

(امریکا - عامیانه) شیره مالی کردن، چرب زبانی کردن، ریشخند کردن، چاپلوسی کردن، تملق گفتن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: sweet-talks, sweet-talking, sweet-talked
• : تعریف: (informal) to use flattery or beguiling words in order to persuade; cajole.
مشابه: charm, coax, talk

جمله های نمونه

1. The woman sweet talk her husband into buy her a mink coat.
[ترجمه گوگل]زن شیرین صحبت با شوهرش برای او یک کت راسو بخرد
[ترجمه ترگمان]زن با مهربانی شوهر خود را برای خرید یک پالتو پوست مینک درست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't try to sweet talk me into going to your Company party.
[ترجمه گوگل]سعی نکنید با من صحبت های شیرین کنید تا به مهمانی شرکت شما بروم
[ترجمه ترگمان]سعی نکن با من در مهمانی شرکت کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My dear, I will not sweet talk. But I will be a true expression.
[ترجمه گوگل]عزیزم من حرف شیرین نمیزنم اما من یک بیان واقعی خواهم بود
[ترجمه ترگمان]عزیزم، من با تو حرف نمی زنم اما من یه اصطلاح واقعی خواهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He used all kinds of sweet talk to seduce the girl.
[ترجمه گوگل]او برای اغوای دختر از انواع شیرین زبانی استفاده می کرد
[ترجمه ترگمان]اون از همه نوع حرف شیرین برای اغوا کردن دختره استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My boyfriend is a pushover for sweet talk.
[ترجمه گوگل]دوست پسر من برای حرف زدن شیرین است
[ترجمه ترگمان]دوست پسرم برای حرف زدن دست و پا میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Later, Tom's sweet talk convinces Daisy to desert Gatsby in her heart.
[ترجمه گوگل]بعدها، صحبت های شیرین تام، دیزی را متقاعد می کند که گتسبی را در قلبش ترک کند
[ترجمه ترگمان]بعد صحبت های شیرین تام دی زی را قانع کرد که دی زی توی قلبش گتسبی را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Always. Seeing others sweet talk. Heartache.
[ترجمه گوگل]همیشه دیدن صحبت های شیرین دیگران دل درد
[ترجمه ترگمان] همیشه با دیدن دیگران که حرف شیرین می زنند Heartache
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His sweet talk made her dreamy.
[ترجمه گوگل]صحبت های شیرین او او را رویایی کرد
[ترجمه ترگمان]سخنان شیرین و شیرین او را به رویا فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Don't give me sweet talk.
[ترجمه گوگل]به من حرف شیرین نزن
[ترجمه ترگمان]حرف قشنگی تحویلم نده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Save the sweet talk.
[ترجمه گوگل]صحبت های شیرین را حفظ کنید
[ترجمه ترگمان] گفتگوی شیرین رو نجات بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. All of these moves have been set against the backdrop of sweet talk about partnership.
[ترجمه گوگل]همه این حرکات در پس زمینه صحبت های شیرین در مورد شراکت انجام شده است
[ترجمه ترگمان]همه این حرکات بر خلاف پس زمینه گفتگوی شیرین در رابطه با شراکت تنظیم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Love is a communion of the soul, is an attraction on one another. Not sweet talk!
[ترجمه گوگل]عشق اشتراک روح است، جاذبه ای است برای یکدیگر حرف شیرین نیست!
[ترجمه ترگمان]عشق، communion روح است، برای یکدیگر جاذبه است چه حرف قشنگی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• smooth talk, flattery

پیشنهاد کاربران

( عامیانه )
حرفهای شیرین، حرفهای اغوا کننده.
با حرف های شیرین تشویق کردن و به کاری واداشتن.
چاپلوسی.
مثال:
I can't believe I let him sweet talk me into lending him my car for the weekend
...
[مشاهده متن کامل]

You're wasting your breath—all the sweet talk in the world won't get me to change my mind

چاپلوسی کردن ، چرب زبونی ، شیرین زبانی
شیرین زبونی کردن، مخ زدن، دلربایی کردن، اغفال کردن

بپرس