sweep stakes

/ˈswiːpˈsteɪks//swiːpsteɪks/

معنی: شرط بندی اسب دوانی
معانی دیگر: stake sweep شرط بندی اسب دوانی، (به ویژه در اسبدوانی) شرط بندی، (مبلغ) جایزه ی برنده ی شرط بندی، اسبدوانی شرطی، مسابقه ی قماری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: sweepstakes
(1) تعریف: (used with a sing. or pl. verb) a lottery, horse race, or other competition in which money staked by the participants is later awarded to the winner or winners.

(2) تعریف: the prize won in such a lottery, race, or competition.

جمله های نمونه

1. Sweepstakes winners will enjoy a week-long stay in luxury accommodations in Las Vegas.
[ترجمه گوگل]برندگان قرعه کشی از اقامت یک هفته ای در اقامتگاه های لوکس در لاس وگاس لذت خواهند برد
[ترجمه ترگمان]برندگان Sweepstakes از اقامت یک هفته ای در مکان های لوکس در لاس وگاس بهره مند خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Could it be one of those sweepstakes enticements that would bury me under a dune of unwanted magazines?
[ترجمه گوگل]آیا ممکن است یکی از آن فریفتگی های قرعه کشی باشد که مرا زیر تپه ای از مجلات ناخواسته دفن کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن بود یکی از آن sweepstakes باشد که مرا زیر یک تپه شنی ناخواسته دفن کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The gap leaves both sides in the presidential sweepstakes with a strategic choice.
[ترجمه گوگل]این شکاف باعث می شود هر دو طرف در قرعه کشی ریاست جمهوری یک انتخاب استراتژیک داشته باشند
[ترجمه ترگمان]این فاصله هر دو طرف در انتخابات ریاست جمهوری با یک انتخاب استراتژیک ترک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. How can I enter the Sweepstakes?
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم وارد قرعه کشی شوم؟
[ترجمه ترگمان]چطور می تونم وارد the بشم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cookies can be found in sweepstakes mailings, for example.
[ترجمه گوگل]برای مثال، کوکی‌ها را می‌توان در پست‌های قرعه‌کشی پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]برای مثال، کوکی ها را میتوان در sweepstakes پاکت یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Like any lottery or lottery style free sweepstakes, you have to play to win.
[ترجمه گوگل]مانند هر قرعه کشی یا قرعه کشی رایگان قرعه کشی، شما باید بازی کنید تا برنده شوید
[ترجمه ترگمان]مانند هر نوع بخت آزمایی یا بخت آزمایی، شما باید بازی کنید تا برنده شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Among the other bidders in the Matsuzaka sweepstakes were the New York Yankees.
[ترجمه گوگل]از دیگر پیشنهاد دهندگان در قرعه کشی ماتسوزاکا، نیویورک یانکیز بودند
[ترجمه ترگمان]در میان دو مشتری دیگری که در مسابقه اسب دوانی قرار داشتند، در نیویورک یانکی نیویورکی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. US National Champion Breeders Sweepstakes Yearling Colt with the highest points ever awarded by the judges using the European Judging System.
[ترجمه گوگل]پرورش دهندگان قهرمان ملی ایالات متحده در قرعه کشی کلت یک ساله با بالاترین امتیازی که تا کنون توسط داوران با استفاده از سیستم داوری اروپا اعطا شده است
[ترجمه ترگمان]قهرمان ملی آمریکا کلت Sweepstakes کلت را با بالاترین امتیاز داده شده توسط قضات با استفاده از سیستم قضاوت اروپایی مقایسه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Officials at Cheltenham, which stages the trial fixture on November have agreed to hold sweepstakes on the races.
[ترجمه گوگل]مقامات چلتنهام، که مسابقه آزمایشی را در نوامبر برگزار می کند، با برگزاری قرعه کشی در مسابقات موافقت کرده اند
[ترجمه ترگمان]مسئولان در Cheltenham که در ماه نوامبر برگزار شد، توافق کرده اند که sweepstakes را در این مسابقات برگزار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There are then further prizes of gold medals, the Phillips Cup and the proceeds of two sweepstakes.
[ترجمه گوگل]سپس جوایز دیگری از جمله مدال های طلا، جام فیلیپس و درآمد حاصل از دو قرعه کشی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]سپس جوایز بیشتری از مدال های طلا، جام فیلیپس و درآمد حاصل از دو sweepstakes دریافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Since his last visit she has framed the letter that arrived with some magazine subscription sweepstakes.
[ترجمه گوگل]از آخرین دیدار او، او نامه‌ای را که با چند قرعه‌کشی اشتراک مجله رسیده بود، قاب کرده است
[ترجمه ترگمان]از آخرین باری که به ملاقات او آمده بود نامه ای را که به عنوان خبرنگار حاضر شده بود برای خود قاب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For complete sweepstake rules, including alternative entry methods, visit Official Rules, Windows Feedback Program Sweepstakes.
[ترجمه گوگل]برای قوانین کامل قرعه کشی، از جمله روش های ورود جایگزین، از قوانین رسمی، قرعه کشی برنامه بازخورد ویندوز بازدید کنید
[ترجمه ترگمان]برای تکمیل قوانین sweepstake، از جمله روش های ورود جایگزین، بازدید از قواعد رسمی، برنامه Feedback ویندوز Sweepstakes
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Most people never get tired of delivering a festival similar to the activities of the sweepstakes.
[ترجمه گوگل]اکثر مردم هرگز از ارائه جشنواره ای مشابه فعالیت های قرعه کشی خسته نمی شوند
[ترجمه ترگمان]اکثر مردم هرگز از ارائه یک فستیوال مشابه فعالیت های of خسته نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Can be set arbitrary round number and the starting sweepstakes, three games strategy.
[ترجمه گوگل]می توان تعداد دور دلخواه و قرعه کشی های شروع، استراتژی سه بازی را تنظیم کرد
[ترجمه ترگمان]می تواند تعداد کل دل خواه و the شروع، سه استراتژی بازی ها را تنظیم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شرط بندی اسب دوانی (اسم)
sweep stake, sweep stakes

پیشنهاد کاربران

A type of contest where winners are selected at random from entries that are typically free or require minimal effort to enter.
نوعی مسابقه که برندگان آن به صورت تصادفی از میان شرکت کنندگانی که معمولاً رایگان یا با تلاش کمی وارد شده اند انتخاب می شوند.
...
[مشاهده متن کامل]

هر موقعیتی که نتایج آن به وسیله شانس و نه مهارت یا تلاش تعیین می شود.
مترادف: Lottery, drawing, raffle
متضاد: Contest of skill, merit - based competition
مثال؛
He entered the sweepstakes in hopes of winning the grand prize.
Many companies hold sweepstakes to attract customers to their products.
She won a trip to Paris through a travel sweepstakes.

معنی تحت الفظی : جارو کردن مبلغ شرط بندی
در حوزه فروش و کسب وکار: قرعه کشی ( یکی از تکنیک های موثر جهت افزایش فروش به شمار می رود ) .
- قرعه کشی
- یکی از استراتژی های پیشبرد فروش و جایزه بر اساس شانس داده می شود نه مهار ت

بپرس