نزار کسی بو ببره
نزار کسی متوجه شه
نزار کسی متوجه شه
چیزی را مخفی کردن - بوشو در نیاوردن
شتر دیدی ندیدی
نادیده گرفتن
ماستمالی کردن
I don't want to just sweep it under the rug like we usually do. It's time that this was brought out into the open
نادیده گرفتن
ماستمالی کردن
مثل کبک سر رو زیر برف کردن، صورت مساله رو پاک کردن، به روی خود نیاوردن، ماستمالی کردن.
... [مشاهده متن کامل]
مخفی کردن یا نادیده گرفتن یک مشکل، اشتباه، یا وضعیت شرم آور به جای مواجهه مستقیم با آن. این عبارت اغلب نشان دهنده تلاش برای اجتناب از رویارویی یا مسئولیت پذیری است.
مترادف؛ Brush under the carpet, conceal, cover up, ignore.
مثال؛
چیزی را پنهان کردن .
از دیدم عموم دور نگهداشتن
از دیدم عموم دور نگهداشتن
صدای یه افتضاحی یا رسوایی رو در نیاوردن، افتضاحی رو پنهان کردن