sweep someone off their feet

پیشنهاد کاربران

دل کسی رو بردن
عشق در یک نگاه، سریع عاشق و دلباخته کسی شدن
کسی را دلباخته ی خود کردن
دل کسی رو بردن
شیفته ی خود کردن
واله و شیدای خود کردن
کسی را دیوانه وار عاشق خود کردن کسی را مجنون کردن
1 - کسی را عاشق کردن، مخ کسی را زدن، اثر گذاشتن روی احساسات کسی، طوری که سریع عاشق شما شود مثال، He was hoping to sweep her off her feet, but she just laughed او ( مرد ) امیدوار بود که مخ او ( زن ) را
...
[مشاهده متن کامل]
بزند، اما او ( زن ) فقط میخندید. 2 - بلند کردن کسی، چپه کردن کسی مثال، The wind almost swept us off our feet طوفان نزدیک بود ما را بلند کند.

بپرس