sweep somebody off one's feet

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
- دل کسی را بردن
- کسی را شیفته و مجذوب کردن
- به سرعت عاشق یا تحت تأثیر قرار دادن
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( رمانتیک – اصلی ) :**
به معنای ایجاد احساس شدید عشق یا شیفتگی در فرد، معمولاً ناگهانی و پرشور.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: *He swept her off her feet with his charm. *
او با جذابیتش دل او را برد.
2. ** ( اجتماعی – کاربردی ) :**
برای اشاره به تحت تأثیر قرار دادن کسی با رفتار، گفتار یا موفقیت های چشمگیر.
مثال: *The performance swept the audience off their feet. *
اجرای نمایش تماشاگران را کاملاً شیفته کرد.
3. ** ( ادبی – استعاری ) :**
گاهی برای بیان تجربه ای که فرد را از حالت عادی بیرون می کشد و به وجد می آورد.
- - -
🔸 مترادف ها:
captivate – enchant – charm – win over – mesmerize

کسی را عاشق خود کردن