جارو کردن
مثال:
They didn’t imagine it was possible that this Revolution and this Imam could sweep away the Americans and Zionists — who had been comfortable in Iran for years and were dominating everything — and could expel them from the country without a trace of them left behind.
... [مشاهده متن کامل]
آنها گمان نمی کردند که ممکن است این انقلاب و این امام بتواند آمریکایی ها و صهیونیست ها را که برای سالها در ایران راحت بودند و بر همه چیز تسلط داشتند جارو کند و بتواند آنها را از کشور اخراج کند بدون اینکه اثری از آنها باقی بماند.
مثال:
... [مشاهده متن کامل]
آنها گمان نمی کردند که ممکن است این انقلاب و این امام بتواند آمریکایی ها و صهیونیست ها را که برای سالها در ایران راحت بودند و بر همه چیز تسلط داشتند جارو کند و بتواند آنها را از کشور اخراج کند بدون اینکه اثری از آنها باقی بماند.
نادیده گرفتن
از جا کندن و بردن
برباد دادن ( امید و آرزو )
برباد دادن ( امید و آرزو )
جارو کردن - زدودن
نابود کردن
حذف کردن
کاملاً درگیر یک داستان یا شرایط شدن
حذف کردن
کاملاً درگیر یک داستان یا شرایط شدن
خراب کردن، ناپدید شدن
از بین بردن ، خلاص شدن از چیزی
پاک شدن
جارو کردن , دور کردن بد شانسی , ,
زنگار زدایی
ازبین بردن/دور کردن
ویران کردن، جاروب کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)