sweating

جمله های نمونه

1. sweating women were talking and fanning themselves restlessly
زن ها عرق ریزان حرف می زدند و با بی تابی خود را باد می زدند.

2. the child's fever was high and he was sweating
تب کودک شدید بود و داشت عرق می کرد.

3. the room was stuffy and soon the windows started sweating
اتاق گرم و دم کرده بود و به زودی پنجره ها از مه و قطرات آب پوشیده شدند.

4. I was sweating a lot despite the air-conditioning.
[ترجمه گوگل]با وجود تهویه هوا خیلی عرق می کردم
[ترجمه ترگمان]با وجود تهویه هوا زیاد عرق کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was sweating at every pore.
[ترجمه گوگل]از هر منافذی عرق می کرد
[ترجمه ترگمان]از همه pore عرق می ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was sweating from the intense heat.
[ترجمه گوگل]از شدت گرما عرق کرده بود
[ترجمه ترگمان]از گرمای شدید عرق می ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hot drinks can cause sweating and hot flushes in the face and head.
[ترجمه گوگل]نوشیدنی های داغ می توانند باعث تعریق و گرگرفتگی در صورت و سر شوند
[ترجمه ترگمان]نوشیدنی داغ می تواند باعث عرق کردن و سرخ شدن صورت و صورت سرخ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was my first interview and I was sweating buckets.
[ترجمه سارا] این اولین مصاحبم بودو من یه سطل پر عرق کردم
|
[ترجمه گوگل]اولین مصاحبه ام بود و عرق ریختم
[ترجمه ترگمان]این اولین مصاحبه من بود و سطل عرق کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We've been sweating our guts out here!
[ترجمه گوگل]ما اینجا عرق کرده ایم!
[ترجمه ترگمان]ما اینجا داشتیم دل و روده هامون رو خیس می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I've been sweating blood over this report.
[ترجمه فاطمه] من خون عرق کردم روی این گزارش
|
[ترجمه گوگل]من برای این گزارش عرق ریختم
[ترجمه ترگمان]من روی این گزارش خون عرق کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was sweating as she reached the top of the hill.
[ترجمه گوگل]وقتی به بالای تپه رسید عرق کرده بود
[ترجمه ترگمان]وقتی به بالای تپه رسید عرق می ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She's been sweating over that essay all afternoon.
[ترجمه Miss_Abdoli] او ( مونث ) بدلیل تکالیفش کل عصر را عرق کرده
|
[ترجمه گوگل]تمام بعدازظهر روی آن مقاله عرق کرده است
[ترجمه ترگمان]کل بعد از ظهر روی اون مقاله عرق کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Are you still sweating over that report?
[ترجمه گوگل]آیا هنوز بر سر آن گزارش عرق داری؟
[ترجمه ترگمان]هنوز داری روی اون گزارش عرق می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Other signs of angina are nausea, sweating, feeling faint and shortness of breath.
[ترجمه گوگل]سایر علائم آنژین تهوع، تعریق، احساس ضعف و تنگی نفس است
[ترجمه ترگمان]علائم دیگری از گلودرد، تهوع، عرق کردن، احساس ضعف و تنگی نفس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] عرق کردن

انگلیسی به انگلیسی

• secretion of sweat, process of perspiring

پیشنهاد کاربران

عرق
Sweat : نگران بودن هم معنی میده
Sweating the small stuff : نگران مسائل جزئی بودن
عرق ریزه
پرشور
a young and sweating devil ( نمایشنامه اتللو - پرده3صحنه 4خط 42 )
معنی:شیطان جوان و پرشور
( متاورژی ) : عرق کردن
تراوش سازنده زودگداز یک آلیاژ در هنگام انجماد.
sweating ( مهندسی مواد و متالورژی )
واژه مصوب: هراش
تعریف: برجستگی های فلزی با سطح صاف و نسبتاً کروی بر روی سطوحی از قطعۀ ریختگی که در تماس با سطوح قالب نیستند و عموماً به سبب فشارهای داخلی مادۀ مذاب به وجود می آیند
گرد و غبار
تعرق/عرق کردم
تعریق
عرق کردن

بپرس