swatch

/ˈswɑːtʃ//ˈswɑːtʃ/

مسطوره ی پارچه، نمونه، کمی، اندکی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small sample or specimen cut from something, esp. cloth.
مشابه: sample

جمله های نمونه

1. Whilst thinking about the tension swatch, why not calculate the rows?
[ترجمه گوگل]در حالی که به نمونه کششی فکر می کنید، چرا ردیف ها را محاسبه نکنید؟
[ترجمه ترگمان]در حالی که به نمونه تنش فکر می کنید، چرا ردیف ها را محاسبه نمی کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Your swatch was 30 stitches to 10 centimetres.
[ترجمه گوگل]نمونه شما 30 بخیه تا 10 سانت بود
[ترجمه ترگمان]نمونه شما ۳۰ بخیه به ۱۰ سانتی متر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Color: we check the incoming leather with color swatch, and fill in the report with percentage if any color shading.
[ترجمه گوگل]رنگ: چرم ورودی را با نمونه رنگ بررسی می کنیم و در صورت وجود سایه رنگی، گزارش را با درصد پر می کنیم
[ترجمه ترگمان]رنگ: ما چرمی ورودی را با نمونه رنگی چک می کنیم و در صورت وجود هر گونه سایه رنگ، گزارش را با درصد پر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't use white color swatch, avoid creating version of axisymnetric.
[ترجمه گوگل]از نمونه رنگ سفید استفاده نکنید، از ایجاد نسخه axisymnetric خودداری کنید
[ترجمه ترگمان]از نمونه رنگ سفید استفاده نکنید، از ایجاد نسخه of اجتناب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There's a Swatch store about to open under a latticed terrace.
[ترجمه گوگل]یک فروشگاه سواچ در زیر یک تراس مشبک در حال افتتاح است
[ترجمه ترگمان]یک فروشگاه بزرگ برای باز کردن زیر ایوان latticed وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Swatch: Time is what you make of it.
[ترجمه گوگل]سواچ: زمان چیزی است که شما از آن می سازید
[ترجمه ترگمان] زمان اینه که تو از این کارا می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Color - use this color swatch to set the translucency color.
[ترجمه گوگل]رنگ - از این نمونه رنگی برای تنظیم رنگ شفاف استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]رنگ - استفاده از این swatch رنگ برای تنظیم رنگ translucency
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Colour swatch: A sample of a specified colour.
[ترجمه گوگل]نمونه رنگ: نمونه ای از یک رنگ مشخص
[ترجمه ترگمان]نمونه رنگی: نمونه ای از یک رنگ مشخص
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pepole want muscle cars and a swatch of land to play designer on.
[ترجمه گوگل]Pepole ماشین‌های عضلانی و یک قطعه زمین می‌خواهد تا در آن نقش طراح را بازی کند
[ترجمه ترگمان]Pepole خواستار اتومبیل ماهیچه ای و یک نمونه از زمین برای بازی کردن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Swatch: A collection of colour patches to show the colour of papers or inks.
[ترجمه گوگل]Swatch: مجموعه ای از تکه های رنگی برای نشان دادن رنگ کاغذ یا جوهر
[ترجمه ترگمان]Swatch: مجموعه ای از وصله های رنگی که رنگ کاغذ یا جوهر را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Once the swatch is made, wo will send you at once.
[ترجمه گوگل]هنگامی که نمونه ساخته شد، wo بلافاصله برای شما ارسال می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی که swatch ساخته شد، وو سان تو را فورا خواهد فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Women look at the same swatch and declare it to be periwinkle blue .
[ترجمه گوگل]خانم ها به همین نمونه نگاه می کنند و آن را آبی رنگی می دانند
[ترجمه ترگمان]زن ها به همان نمونه نگاه می کنند و آن را آبی و آبی می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Swatch Set already exists!
[ترجمه گوگل]Swatch Set از قبل وجود دارد!
[ترجمه ترگمان]تنظیم Swatch از قبل وجود دارد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It seemed a bit risky to begin on the main pieces of work, so I made a separate swatch.
[ترجمه گوگل]شروع کار روی قطعات اصلی کمی خطرناک به نظر می رسید، بنابراین یک نمونه جداگانه ساختم
[ترجمه ترگمان]شروع کردن قطعات اصلی کار کمی مخاطره آمیز به نظر می رسید، بنابراین یک نمونه جداگانه ساختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The box disappears, but you have now set the proportions of your pattern with regard to your own swatch measurement.
[ترجمه گوگل]جعبه ناپدید می شود، اما شما اکنون نسبت الگوی خود را با توجه به اندازه گیری نمونه خود تنظیم کرده اید
[ترجمه ترگمان]جعبه ناپدید می شود، اما شما در حال حاضر نسبت الگوی خود را با توجه به واحد swatch خودتان تنظیم کرده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• sample of fabric or other material

پیشنهاد کاربران

نمونه
noun:
a small sample of fabric intended to demonstrate the look of a larger piece
verb:
apply a sample of ( paint, makeup, etc. ) to a surface or one's skin to test or demonstrate the color

بپرس