swat

/ˈswɑːt//swɒt/

معنی: ضربت، ضربت سخت، چمباتمه نشستن، با مگس کش زدن، ضربت سخت خوردن یازدن
معانی دیگر: ضربه ی تند (مثلا ضربه بامگس کش) تند کوبه، (مثلا با مگس کش) ضربه ی تند و سبک زدن، تند کوبه زدن، (مگس را با ضربه) کشتن، (مخفف: سلاح ها و لشگر آرایی های ویژه - پلیس امریکا) جوخه ی ضد تروریستی، (بخشی از شمال خاوری پاکستان) سوات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a team of law enforcement officers specially trained to deal with violent or dangerous situations (acronym for "special weapons and tactics").

جمله های نمونه

1. mother took a swat at ali's arm
مادر با کف دست به بازوی علی زد.

2. She took a swat at the wasp.
[ترجمه گوگل]او به زنبور ضربه ای زد
[ترجمه ترگمان]او به سمت زنبور حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He tried to swat the ball too hard, and missed it entirely.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد خیلی محکم به توپ ضربه بزند و آن را کاملا از دست داد
[ترجمه ترگمان]سعی کرد توپ را خیلی محکم بزند و آن را کاملا از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was trying to swat a fly with a rolled-up newspaper.
[ترجمه گوگل]او سعی می‌کرد با یک روزنامه‌ای که تاش کرده بود، مگس را بکوبد
[ترجمه ترگمان]اون داشت سعی می کرد که یه مگس رو با یه روزنامه لوله جمع کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He gave the mosquito a swat.
[ترجمه گوگل]او به پشه سوات داد
[ترجمه ترگمان]او نیش پشه را به پشه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Be careful when she swats at a fly or a spider, she may swat you by mistake.
[ترجمه گوگل]مواظب باشید وقتی او به مگس یا عنکبوت ضربه می زند، ممکن است به اشتباه شما را کتک بزند
[ترجمه ترگمان]مراقب باشید که هنگام پرواز با یک مگس یا یک عنکبوت، ممکن است به اشتباه به شما ضربه بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Outside, a SWAT team captured him.
[ترجمه گوگل]بیرون، یک تیم SWAT او را دستگیر کردند
[ترجمه ترگمان]بیرون، یه تیم ضربت اون رو دستگیر کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The SWAT team waited about a half-hour before descending on the ranch-style home at the end of a wooded cul-de-sac.
[ترجمه گوگل]تیم SWAT حدود نیم ساعت منتظر ماند تا در خانه ای به سبک مزرعه در انتهای یک راهروی جنگلی فرود آید
[ترجمه ترگمان]تیم سوآت در حدود نیم ساعت قبل از رفتن به خانه ویلایی در انتهای یک بن بست جنگلی منتظر ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Give that fly a swat.
[ترجمه گوگل]به آن مگس هول دهید
[ترجمه ترگمان]به آن مگس در سوات بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Occurs every twenty seconds – shared with Swat and Run Through.
[ترجمه گوگل]هر بیست ثانیه اتفاق می افتد - با Swat و Run Through به اشتراک گذاشته می شود
[ترجمه ترگمان]Occurs هر بیست ثانیه یک بار با سوات مشترک است و از آن عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mother took a swat at Jack's arm.
[ترجمه گوگل]مادر به بازوی جک ضربه ای زد
[ترجمه ترگمان]مادر ضربه ای به بازوی جک زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. SWAT model was used to evaluate agricultural non - point source pollution of Daning River watershed.
[ترجمه گوگل]برای ارزیابی آلودگی غیرنقطه‌ای کشاورزی حوزه آبخیز رودخانه دانینگ از مدل SWAT استفاده شد
[ترجمه ترگمان]از مدل سوات برای ارزیابی آلودگی منابع غیر نقطه ای در حوزه آبخیز رودخانه Daning استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The WebSphere SWAT team has the opportunity throughout the year to visit customer sites to assist in diagnosing complex system problems.
[ترجمه گوگل]تیم WebSphere SWAT در طول سال این فرصت را دارد که از سایت های مشتریان برای کمک به تشخیص مشکلات پیچیده سیستم بازدید کند
[ترجمه ترگمان]تیم سوآت WebSphere در طول سال فرصت دارد تا از سایت های مشتری دیدن کند تا در تشخیص مشکلات سیستم پیچیده کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We swat the enemy helicopters out of the sky like flies.
[ترجمه گوگل]هلیکوپترهای دشمن را مانند مگس از آسمان بیرون می‌کشیدیم
[ترجمه ترگمان]ما هواپیماهای دشمن را مانند پشه در آسمان رها می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The people of Swat have been caught the army and the Taleban, says our correspondent.
[ترجمه گوگل]خبرنگار ما می گوید که مردم سوات به دام ارتش و طالبان افتاده اند
[ترجمه ترگمان]خبرنگار ما می گوید: مردم سوات ارتش و ارتش را دستگیر کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضربت (اسم)
smash, chop, skelp, impact, strike, stroke, hit, bat, smack, bop, beat, slap, whack, butt, blow, impulse, bump, knock, fib, biff, thump, bob, cuff, buffet, buff, dint, hack, pound, impulsion, lead-off, thwack, percussion, plunk, swat, whang

ضربت سخت (اسم)
swipe, slog, whack, swat

چمباتمه نشستن (فعل)
squat, swat

با مگس کش زدن (فعل)
swat

ضربت سخت خوردن یازدن (فعل)
swat

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Special Weapons and Tactics
موضوع: عمومی
نیروی ویژه ی پلیس ایالات متحده.
کلمه مخفف سلاح و تاکتیک ویژه است. همچنین در فرهنگ لغت به معنای مگس کش نیز آمده است.

انگلیسی به انگلیسی

• sudden sharp blow, slap
smack, strike, slap
if you swat an insect, you hit it with a quick, swinging movement, usually in order to kill it.

پیشنهاد کاربران

Swatter : Fly swatter : مگس کش
فردی را سرجای خود نشاندن
پروندن مگس یا پشه
معنی سوات
نیروهای ویژه پلیس امریکا
در ایران همان نوپو
بیشتر ببینید: SWOT team
گروه پلیس ویژه، گروه ضربت و یا پلیس گشت زنی در یک منطقه خاص و یا واحد جنایی
سوات ( به انگلیسی: SWAT ) ، که برگرفته از سرواژگان �Special Weapons And Tactics� به معنای �سلاح ها و تاکتیک های ویژه� است.
وظایف آن ها شامل: مقابله با مجرمان به شدت مسلح، انجام عملیات نجات گروگان و مقابله با تروریسم، بازداشت های با خطر بالا و ورود به ساختمان های زرهی یا سنگر شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

ویکی پدیا

لحظه ای رو تصور بکنید که فردی با مگس کش داره رو هوا به مگسه ضربه میزنه و موفق نمیشه و این ضربات تکرار میشه. به این حالت میگن Swatting
نمیشه در یک کلمه معنیش کرد! اما میشه گفت: ضربه زدن به مگس رو هوا
the action or practice of making a prank call to emergency services in an attempt to bring about the dispatch of a large number of armed police officers to a particular address.
"he found out that he was a victim of swatting after police surrounded his home on Thursday"

بپرس