swash

/swɑːʃ//swɒʃ/

معنی: سر و صدا، صدای چلپ چلوپ، جریان اب، زمین لیز وگل الود، چلپ چلوپ کردن، با سر و صدا چیزی راشستن
معانی دیگر: (در آب یا هنگام شستن و غیره) چلپ چلوپ کردن، شلپ شلپ کردن، (آب) پراندن، افشاندن، بافیس و افاده راه رفتن یا حرف زدن، تند آب، رود یا نهر سریع، ساحل شنی شسته شده توسط دریا، صدای ریزش آب، چلپ چلوپ

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: swashes, swashing, swashed
(1) تعریف: to splash, as moving water or something in water does.

(2) تعریف: to move about very rapidly; dash to and fro.

(3) تعریف: to have an insolent or boastful manner; swagger.
مشابه: swagger
فعل گذرا ( transitive verb )
(1) تعریف: to splash (liquid) around.
مشابه: dash

(2) تعریف: to splash liquid against (a surface).
اسم ( noun )
مشتقات: swashingly (adv.)
(1) تعریف: a splash of liquid or the sound it makes.

(2) تعریف: ground over which water washes and retreats; a littoral or sandbar.

(3) تعریف: a narrow water channel through or around a sandbank, through which tides ebb and flow.

(4) تعریف: a boastful, insolent manner or talk; swagger.
مشابه: swagger

جمله های نمونه

1. Waves were swashing against the piers.
[ترجمه گوگل]امواج به اسکله ها می پیچیدند
[ترجمه ترگمان]امواج در برابر ستون ها حرکت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Slowly, slowly. Don't swash the soup.
[ترجمه گوگل]آهسته آهسته سوپ را نشویید
[ترجمه ترگمان]آروم، آروم این سوپ رو رد نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Swash capitals are mostly designed to give some extra visual pleasure to your designs.
[ترجمه گوگل]سرستون های Swash عمدتا برای ایجاد لذت بصری اضافی به طرح های شما طراحی شده اند
[ترجمه ترگمان]مراکز Swash عمدتا برای ارائه لذت بصری اضافی به طراحی های شما طراحی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Our company, the Swish Swash Windshield Wiper Company, is a medium-sized business with seven branch offices and 800 employees, including 19 IT staff members.
[ترجمه گوگل]شرکت ما، شرکت Swish Swash Windshield Wiper، یک تجارت متوسط ​​با هفت شعبه و 800 کارمند، از جمله 19 کارمند فناوری اطلاعات است
[ترجمه ترگمان]شرکت ما، شرکت برف پاک کن Swish Swash، یک کسب وکار متوسط با هفت دفتر شعبه و ۸۰۰ کارمند از جمله ۱۹ عضو پرسنل IT است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Improved aerodynamics due to the transfer of moving parts (swash plate, control rods) into the transmission results in an increase in efficiency.
[ترجمه گوگل]آیرودینامیک بهبود یافته به دلیل انتقال قطعات متحرک (صفحه سواش، میله های کنترل) به گیربکس باعث افزایش راندمان می شود
[ترجمه ترگمان]آیرودینامیک بهبود یافته با توجه به انتقال قطعات متحرک (صفحه لغزنده، میله های کنترل)به نتایج انتقال منجر به افزایش بهره وری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Swash letter: A florid version of standard italic capital letters, usually used for ornamentation.
[ترجمه گوگل]Swash letter: نسخه‌ای از حروف بزرگ مورب استاندارد که معمولاً برای تزئین استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]نامه Swash: یک نسخه پر رنگ از حروف بزرگ ایتالیک که معمولا برای زیور آلات استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This exaggerated elevator swash mix will accomplish the same function of a 140 CCPM radio setting.
[ترجمه گوگل]این ترکیب اغراق آمیز swash آسانسور همان عملکرد یک تنظیم رادیویی 140 CCPM را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]این ترکیب با آسانسور اغراق آمیز، عملکرد مشابهی از یک مجموعه رادیویی ۱۴۰ CCPM را به انجام خواهد رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This paper obtains the mode of vibration of swash plate in an axial piston pump by finite element method, which is verified by experimental results. And on the basis, some discussions are carried out.
[ترجمه گوگل]این مقاله حالت ارتعاش صفحه swash را در یک پمپ پیستونی محوری به روش اجزاء محدود بدست می‌آورد که با نتایج تجربی تأیید شده است و بر این اساس بحث هایی انجام می شود
[ترجمه ترگمان]این مقاله حالت ارتعاش صفحه لغزنده را در یک پمپ پیستون محوری با روش اجزای محدود به دست می آورد که با نتایج تجربی تایید شده است و به این ترتیب، برخی بحث ها انجام می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Not every font family has a Swash variant.
[ترجمه گوگل]هر خانواده فونتی یک نوع Swash ندارد
[ترجمه ترگمان]هر خانواده فونت یک متغیر مستقل دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It can fulfill automatic control on swash plate of aircraft inlet through controlling motion direction of swash plate.
[ترجمه گوگل]این می تواند کنترل خودکار را بر روی صفحه swash ورودی هواپیما از طریق کنترل جهت حرکت صفحه swash انجام دهد
[ترجمه ترگمان]آن می تواند کنترل اتوماتیک روی صفحه ورودی هواپیما را از طریق کنترل جهت حرکت صفحه لغزنده انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Most common are swash capitals, but also swash low touch diamondercase characters and swash - beginnings and - endings exist.
[ترجمه گوگل]رایج‌ترین آنها حروف بزرگ swash هستند، اما همچنین نویسه‌های الماس کم لمسی Swash و Swash - ابتدا و - پایان نیز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از معمول ترین آن ها capitals لغزنده هستند، اما با حروف diamondercase و beginnings که سر و پا دارند نیز نفوذ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If you do like to use 140 CCPM swash plate setting but do not want to invest in a new radio, you can use a 120 degree CCPM setting combined with an elevator-to-pitch mix of approximately 35%.
[ترجمه گوگل]اگر دوست دارید از تنظیم صفحه swash CCPM 140 استفاده کنید اما نمی خواهید روی یک رادیو جدید سرمایه گذاری کنید، می توانید از تنظیم CCPM 120 درجه همراه با ترکیب آسانسور به زمین تقریباً 35٪ استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]اگر شما مایل به استفاده از تنظیمات صفحه ۱۴۰ CCPM هستید اما نمی خواهید در یک رادیو جدید سرمایه گذاری کنید، می توانید از یک تنظیمات ۱۲۰ درجه در ترکیب با یک ترکیب آسانسور با آسانسور حدود ۳۵ درصد استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Introduce 4 kinds of heat-sinking designs of printed circuits in aircraft electronic device:swash, cold plate, plate hot tube and hollow plate.
[ترجمه گوگل]۴ نوع طرح هیت سینک مدارهای چاپی را در دستگاه الکترونیکی هواپیما معرفی کنید: شوش، صفحه سرد، لوله داغ صفحه و صفحه توخالی
[ترجمه ترگمان]۴ نوع طراحی در حال غرق کردن حرارت مدارهای چاپی در دستگاه الکترونیکی هواپیما: لغزنده، بشقاب سرد، لوله داغ بشقاب و صفحه توخالی را امتحان کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The friction pair between swash plate and slipper is very important in the aeronautical fuel piston pump, and has great effect on the service life of the piston pump.
[ترجمه گوگل]جفت اصطکاک بین صفحه swash و دمپایی در پمپ پیستونی سوخت هوانوردی بسیار مهم است و تأثیر زیادی در طول عمر پمپ پیستونی دارد
[ترجمه ترگمان]جفت اصطکاک بین صفحات لغزنده و دمپایی در پمپ سوخت هوا نوردی بسیار مهم است، و تاثیر زیادی بر زندگی خدماتی پمپ پیستون دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سر و صدا (اسم)
smash, bruit, clamor, noise, racket, brabble, fuss, explosion, blatancy, roar, rattle, rumble, crash, hullabaloo, stramash, dust-up, vociferance, kick-up, noisiness, swash

صدای چلپ چلوپ (اسم)
swoosh, swash

جریان اب (اسم)
swash

زمین لیز و گل الود (اسم)
swash

چلپ چلوپ کردن (فعل)
splash, splatter, swash

با سر و صدا چیزی را شستن (فعل)
swash

تخصصی

[کامپیوتر] دخشه متون . - حرکت موجی داشتن - نوعی حروف بزرگ با نمای تزئینی . این نوع حروف اگر به ندرت استفاده شوند، بسیار زیبا هستند .

انگلیسی به انگلیسی

• splash of a liquid; sound of liquid splashing; piece of land over which waves flow, sandbank; narrow channel through which tides flow; boastful manner, insolent behavior
splash, make a splashing sound; dash a liquid against a surface; move quickly and noisily; move swagger, behave in an arrogant and insolent manner

پیشنهاد کاربران

swash ( اقیانوس شناسی )
واژه مصوب: شویه
تعریف: هجوم روبه بالای آب به ساحل در پی شکست موج

بپرس