swart

/ˈswɔːrt//ˈswɔːt/

معنی: سبزه مایل به سیاه، تیره و مبهم، دارای صفت زشت، سیاه چرده
معانی دیگر: (قدیمی) رجوع شود به: swarthy، درمورد قیافه سبزه مایل به سیاه، بدصفت، بدطینت

جمله های نمونه

1. Fedallah Personal Description: Tall, swart, with one white tooth evilly protruding from his steel-like lips.
[ترجمه گوگل]توضیحات شخصی فتح الله: قد بلند، تنومند، با یک دندان سفید که به طرز شیطانی از لب های فولاد مانندش بیرون زده است
[ترجمه ترگمان]فتح الله توصیف شخصی: بلند، سیه چرده، با یک دندان سفید به شکلی شیطانی از لبان فولادی مانند بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Worn, swart, handsome, strong, of the stock of homestead and workshop.
[ترجمه گوگل]فرسوده، تیزهوش، خوش تیپ، قوی، از انبار خانه و کارگاه
[ترجمه ترگمان]جوان، بی کس، زیبا، زیبا، نیرومند، پر از موجودی خانه اربابی و کارگاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In agreement with Swart are officials at the Centers for Disease Control and Prevention, who point out that helmets are considered an effective way to help prevent head injuries from bicycle mishaps.
[ترجمه گوگل]در توافق با Swart، مقامات مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری، که اشاره می کنند که کلاه ایمنی روشی موثر برای کمک به جلوگیری از صدمات سر در اثر تصادفات دوچرخه است، در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]در توافق با Swart، مقامات مرکز کنترل و پیش گیری از بیماری ها هستند که اشاره می کنند که کلاه خود به عنوان راهی موثر برای جلوگیری از آسیب های سر به سر راه حوادث ناگوار دوچرخه در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This smallish green has a couple of challenging pin positions, should you need to know when to attack and when to play swart and safe.
[ترجمه گوگل]این سبز کوچک دارای چند موقعیت پین چالش برانگیز است، اگر باید بدانید چه زمانی حمله کنید و چه زمانی به صورت swart و ایمن بازی کنید
[ترجمه ترگمان]این رنگ سبز کوچک دارای دو نقطه نقطه چالش برانگیز است، آیا باید بدانید چه موقع باید حمله کنید و چه زمانی که باید به صورت سبزه و ایمن بازی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Price policy is widely used by the TPL companies which lead to the swart competition.
[ترجمه گوگل]سیاست قیمت به طور گسترده توسط شرکت های TPL استفاده می شود که منجر به رقابت swart می شود
[ترجمه ترگمان]سیاست قیمت ها به طور گسترده توسط شرکت های TPL مورد استفاده قرار می گیرد که منجر به رقابت swart می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Meanwhile it also studied the feasible tools and methods used in project plan and schedule control, such as SWOT analysis, SWART principle, WBS etc. in this paper.
[ترجمه گوگل]ضمناً ابزارها و روش‌های عملی مورد استفاده در کنترل برنامه و زمان‌بندی پروژه مانند تحلیل SWOT، اصل SWART، WBS و غیره را در این مقاله مورد مطالعه قرار داد
[ترجمه ترگمان]در عین حال ابزار و روش های ممکن مورد استفاده در برنامه پروژه و کنترل زمان بندی مانند تحلیل SWOT، اصل swart، WBS و غیره را در این مقاله مورد مطالعه قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Comparing the helmet to a seat belt in a car, Swart says, "When you do have that crash, you had better have it on. "
[ترجمه گوگل]سوارت در مقایسه کلاه ایمنی با کمربند ایمنی در خودرو، می‌گوید: "وقتی دچار چنین تصادفی شدی، بهتر است آن را به سر داشته باشی "
[ترجمه ترگمان]Swart می گوید که مقایسه کلاه ایمنی به کمربند ایمنی در خودرو، می گوید: \" وقتی این تصادف را انجام می دهید، بهتر است این کار را انجام دهید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This were strong words from Secretary of State, she accused the Pakistani government to applicating it was responsibility in the swart valley region by conceding to the mum through Taliban.
[ترجمه گوگل]این سخنان قوی وزیر امور خارجه بود، او دولت پاکستان را متهم کرد که با واگذاری به مادر از طریق طالبان، مسئولیت خود را در منطقه دره سوارت اعمال می کند
[ترجمه ترگمان]این سخنان حاکی از آن است که وی از سوی وزیر امور خارجه، دولت پاکستان را متهم کرده است که مسئولیت این حمله را در منطقه valley که در منطقه swart به عهده گرفته بود، واگذار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sure, it's fine for a handful of records, but you don't want to retrieve all books from a bookstore to find only the ones written by Bob Swart.
[ترجمه گوگل]مطمئناً، برای تعداد انگشت شماری رکورد خوب است، اما نمی‌خواهید همه کتاب‌ها را از یک کتابفروشی بازیابی کنید تا فقط کتاب‌هایی را که باب سوارت نوشته شده است پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]البته، برای یک مشت سوابق اشکالی نداره، اما تو که نمی خوای همه کتاب ها رو از کتابفروشی بگیری و فقط اونایی رو که باب swart نوشته پیدا کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. ODesk, founded in Silicon Valley in 200 is a "game-changer", says Gary Swart, its chief executive.
[ترجمه گوگل]گری سوارت، مدیر اجرایی آن، می‌گوید ODesk که در سال 200 در سیلیکون ولی تأسیس شد، یک «تغییرگر بازی» است
[ترجمه ترگمان]گری Swart، مدیر اجرایی آن می گوید که ODesk، که در دره سیلیکون در ۲۰۰ سالگی تاسیس شده است، یک \"تغییر بازی\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Alexandre Manette, ' said Defarge in his ear, following the letters with his swart forefinger, deeply engrained with gunpowder.
[ترجمه گوگل]الکساندر مانت، دیفارژ در گوشش گفت، و نامه ها را با انگشت سبابه اش که عمیقاً با باروت آغشته بود دنبال کرد
[ترجمه ترگمان]دوفارژ در گوشش گفت: الکساندر ما نت، حروف را با انگشت شست his که عمیقا به باروت آغشته شده بود دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سبزه مایل به سیاه (صفت)
swart

تیره و مبهم (صفت)
swart

دارای صفت زشت (صفت)
swart

سیاه چرده (صفت)
swart

انگلیسی به انگلیسی

• swarthy, having a dark complexion, dark-skinned

پیشنهاد کاربران