swarming

جمله های نمونه

1. The garden is swarming with wasps.
[ترجمه گوگل]باغ پر از زنبور است
[ترجمه ترگمان]باغ پر از زنبور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The sacks of rice were swarming with bugs.
[ترجمه گوگل]کیسه های برنج پر از حشرات بود
[ترجمه ترگمان]کیسه های برنج پر از حشرات بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A dark cloud of bees comes swarming out of the hive.
[ترجمه گوگل]ابر تیره ای از زنبورها از کندو بیرون می آیند
[ترجمه ترگمان]انبوهی از زنبوران عسل از کندو بیرون می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tourists were swarming all over the island.
[ترجمه گوگل]گردشگران در سراسر جزیره ازدحام کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها در سراسر جزیره دور و بر خود ازدحام کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Within minutes the area was swarming with officers who began searching a nearby wood.
[ترجمه گوگل]در عرض چند دقیقه منطقه مملو از افسران شد که شروع به جستجوی یک جنگل در نزدیکی کردند
[ترجمه ترگمان]در عرض چند دقیقه محوطه پر از افسرها بود که شروع به گشتن در چوبی اطراف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Photographers were swarming around the princess.
[ترجمه گوگل]عکاسان دور شاهزاده خانم حلقه زده بودند
[ترجمه ترگمان]photographers در اطراف شاهزاده ایستاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The capital city is swarming with police.
[ترجمه گوگل]پایتخت مملو از پلیس است
[ترجمه ترگمان]پایتخت آن پر از پلیس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The crowd was swarming out through the gates.
[ترجمه گوگل]جمعیت از بین دروازه ها بیرون می آمدند
[ترجمه ترگمان]جمعیت از دروازه گذشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The city is swarming with flu.
[ترجمه گوگل]شهر غرق در آنفولانزا است
[ترجمه ترگمان]شهر پر از سرماخوردگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The museum was swarming with tourists.
[ترجمه گوگل]موزه مملو از گردشگران بود
[ترجمه ترگمان]موزه پر از توریست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The beach is swarming with bathers.
[ترجمه گوگل]ساحل پر از حمام کنندگان است
[ترجمه ترگمان]ساحل پر از bathers است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The beach was swarming with bathers.
[ترجمه گوگل]ساحل پر از حمام کننده ها بود
[ترجمه ترگمان]ساحل پر از bathers بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The fans are swarming round their singing stars.
[ترجمه گوگل]هواداران دور ستاره های آواز خود غوغا می کنند
[ترجمه ترگمان]The در اطراف ستاره های singing ازدحام می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Many people are still swarming in front of the gates of the stadium after the football match began.
[ترجمه گوگل]پس از شروع مسابقه فوتبال، هنوز بسیاری از مردم در مقابل دروازه ورزشگاه تجمع کرده اند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم هنوز هم پس از شروع مسابقه فوتبال در مقابل دروازه های ورزشگاه ازدحام کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act of moving about in a large mass (of insects, people, etc.)

پیشنهاد کاربران

“Swarming” is to use multiple attackers to target either one adversary from multiple sides at once, or to attack multiple adversarial positions at separate locations simultaneously. When it works, swarming confuses an opponent and leads to fright, flight or submission. It is a tactic that is used for good and evil
...
[مشاهده متن کامل]

یک تاکتیک جنگی که به هدف یا دشمن از چند جهت مختلف بطور همزمان حمله کردن

مملو
swarming ( علوم نظامی )
واژه مصوب: هم تازی
تعریف: روشی که براساس آن یگان های عملیاتی خوداتکا ( autonomous ) یا نیمه خوداتکا ( semi - autonomous ) از چند سو به دشمن هجوم می برند و سپس دوباره گرد هم می آیند
هم تازی ( فعل در علوم نظامی )
swarming : ورم کردن
حجم انبوه / تعداد زیاد

ازدحامی

بپرس