1. the area around hosesultan lake is swampy
دورا دور دریاچه ی حوض سلطان باتلاقی است.
2. Louisiana's swampy areas are ideal for its cultivation.
[ترجمه گوگل]مناطق باتلاقی لوئیزیانا برای کشت آن ایده آل است
[ترجمه ترگمان]نواحی باتلاقی در لوییزیانا برای کاشت آن ایده آل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He drove to an old lodge in the swampy bottoms where Carmine liked to relax with the boys.
[ترجمه گوگل]او به سمت یک اقامتگاه قدیمی در ته باتلاقی رفت که کارمین دوست داشت با پسرها استراحت کند
[ترجمه ترگمان]او به یک کلبه قدیمی در باتلاق های باتلاقی که دوست داشت با بچه ها استراحت کند، وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This was a swampy field where I once managed to shoot a pheasant as it became airborne, screeching.
[ترجمه گوگل]این یک زمین باتلاقی بود که یک بار موفق شدم به یک قرقاول شلیک کنم که در هوا پخش می شد و جیغ می کشید
[ترجمه ترگمان]این یک مزرعه swampy بود که زمانی توانستم وقتی که هوا در هوا شناور شد با یک قرقاول شکار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Borders of woodland and moorland, moors, steppes and swampy heaths with scattered trees, especially birches and pines.
[ترجمه گوگل]مرزهای جنگلی و مرتعی، دشتها، استپها و گرمابههای باتلاقی با درختان پراکنده بهویژه توس و کاج
[ترجمه ترگمان]بدون مرز of، خلنگ زار و خلنگ زار و دره های پراکنده با درخت های پراکنده، به خصوص درختان غان و صنوبرهای پراکنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The ivory-billed woodpecker was once found across the swampy forests of the south-eastern states.
[ترجمه گوگل]دارکوب نوک عاج زمانی در سراسر جنگل های باتلاقی ایالت های جنوب شرقی یافت می شد
[ترجمه ترگمان]این دارکوب با منقار عاج در طول جنگل های باتلاقی مناطق جنوب شرقی یافت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Humic acid was extracted from Swampy soil in Zhongdian on Yunnan.
[ترجمه گوگل]اسید هیومیک از خاک باتلاقی در Zhongdian در یوننان استخراج شد
[ترجمه ترگمان]humic اسید از خاک swampy در Zhongdian در Yunnan Yunnan استخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The Bengal tiger inhabits grassy or swampy areas and forests, where it is well camouflaged by its coloration.
[ترجمه گوگل]ببر بنگال در مناطق و جنگلهای چمنآلود یا باتلاقی زندگی میکند، جایی که به خوبی با رنگ آن استتار میشود
[ترجمه ترگمان]ببر بنگال در نواحی پوشیده از علف و یا باتلاقی و جنگل ها زندگی می کند که در آن به خوبی با رنگ its پوشانده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. For a swampy effect, Ms. Louden insisted that Yahoo plant a billowy grass that wouldn't need mowing and would grow no more than 5 inches high around her 22 groupings of reflector-tipped wire.
[ترجمه گوگل]برای یک اثر باتلاقی، خانم لودن اصرار داشت که یاهو علفهای مورب بکارد که نیازی به دریدن نداشته باشد و در اطراف 22 گروه سیم بازتابندهاش بیش از 5 اینچ رشد نکند
[ترجمه ترگمان]خانم Louden برای یک اثر swampy اصرار داشت که یاهو یک علف billowy است که به درو کردن نیاز ندارد و بیش از ۵ اینچ با قطر ۲۲ اینچ از سیم به سمت رفلکتور بزرگ نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Low, flat, swampy landa bog or marsh.
[ترجمه گوگل]باتلاق یا باتلاق لاندا پست، مسطح و باتلاقی
[ترجمه ترگمان]پایین، مسطح، باتلاق، باتلاق یا باتلاق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Malaria is still rampant in some swampy regions.
[ترجمه گوگل]مالاریا هنوز در برخی از مناطق باتلاقی شایع است
[ترجمه ترگمان]مالاریا هنوز در برخی مناطق باتلاقی شایع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. On rare clearings in this swampy hell a few Finno-Ugric tribes eventually appeared and left many burial mounts behind, with some of them still belowground because of impassibility of the swamp.
[ترجمه گوگل]در پاکسازیهای نادر این جهنم باتلاقی، سرانجام چند قبایل فینو-اوریک ظاهر شدند و تپههای تدفین زیادی را پشت سر گذاشتند، که برخی از آنها به دلیل صعب العبور بودن باتلاق هنوز در زیر زمین هستند
[ترجمه ترگمان]در دشتی نایاب از این باتلاق، چند تا قبیله Finno پیدا شدند و بسیاری از آن ها را در پشت سر گذاشتند و بعضی از آن ها هنوز به خاطر تحمل impassibility مرداب بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Humic acid was extracted from swampy soil in Zhongdian at Yunnan and characterized.
[ترجمه گوگل]اسید هیومیک از خاک باتلاقی در Zhongdian در یوننان استخراج شد و مشخص شد
[ترجمه ترگمان]اسید humic از خاک باتلاقی در Zhongdian در Yunnan Yunnan استخراج شد و مشخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They can be found essentially in swampy regions and humid zones.
[ترجمه گوگل]آنها را می توان اساساً در مناطق باتلاقی و مناطق مرطوب یافت
[ترجمه ترگمان]آن ها اساسا در مناطق باتلاقی و مناطق مرطوب می توانند یافت شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A large brownish wading bird(Aramus guarauna) of warm, swampy regions of the New World, having long legs, a drooping bill, and a distinctive wailing call.
[ترجمه گوگل]پرنده ای بزرگ مایل به قهوه ای (آراموس گوارونا) از مناطق گرم و باتلاقی دنیای جدید، با پاهای دراز، نوک آویزان و صدای ناله ای متمایز
[ترجمه ترگمان]یک پرنده در حال رشد قهوه ای بزرگ (Aramus guarauna)از مناطق گرم و باتلاقی از دنیای جدید، داشتن پاهای بلند، یک صورت حساب پایین افتاده و یک تماس wailing متمایز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید