swain

/ˈsweɪn//sweɪn/

معنی: عاشق، نوکر، جوان روستایی
معانی دیگر: (قدیمی)، جوان، نوجوان، روستازاده، جوان روستایی عاشق، روستایی عاشق پیشه، عاشق پیشه، دلداده، بیدل، خادم شوالیه

جمله های نمونه

1. She repeated what Rosalind Swain had said about odd things happening in adolescence, about adolescents harbouring poltergeists.
[ترجمه گوگل]او آنچه را که روزالیند سوین در مورد اتفاقات عجیب و غریب در دوران نوجوانی گفته بود، تکرار کرد، در مورد نوجوانانی که به پولترژیست ها پناه می دهند
[ترجمه ترگمان]او چیزی را تکرار کرد که روزالیند لد بر چیزهای عجیب و غریب در دوران نوجوانی، در حدود نوجوانان پناه داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Must have every swain at her feet.
[ترجمه گوگل]باید هر سوئی را زیر پای او داشته باشد
[ترجمه ترگمان] باید هر کس دیگه ای رو پای خودش داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A young swain more virile and lusty than he?
[ترجمه گوگل]سوئن جوانی زرنگ تر و شهوتران تر از او؟
[ترجمه ترگمان]A از او more و lusty است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. William Swain collapsed and died after a distraction burglary at his home.
[ترجمه گوگل]ویلیام سواین پس از دزدی حواس پرتی در خانه اش سقوط کرد و جان باخت
[ترجمه ترگمان]ویلیام Swain سقوط کرد و پس از سرقت از خانه اش در خانه اش فوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was my erstwhile swain, looking much the same as 10 years earlier.
[ترجمه گوگل]این عقربه قبلی من بود که تقریباً شبیه 10 سال قبل بود
[ترجمه ترگمان]این swain من بود، درست مثل ده سال قبل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. William Swain lived out the tensions that Jody only dimly apprehends.
[ترجمه گوگل]ویلیام سواین تنش‌هایی را که جودی به خوبی درک می‌کند زندگی کرد
[ترجمه ترگمان]ویلیام Swain تنش ها را که فقط به طور مبهم نامفهوم بود، به سر برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Occasionally someflamewould come pursuit of her errant swain.
[ترجمه گوگل]گاه گاهی شعله ور به تعقیب قاتل خطاکار او می آید
[ترجمه ترگمان]گاه گاه گاه گاه گاه به جستجوی پهلوان سرگردانی می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A cunning strategist, Swain was decorated after every battle he fought,[Sentence dictionary] regularly hobbling in contemplation at the front of the assault.
[ترجمه گوگل]سواین که یک استراتژیست حیله گر بود، پس از هر نبردی که می جنگید، مدال می گرفت، [فرهنگ جملات] مرتباً در جلوی حمله به فکر فرو می رفت
[ترجمه ترگمان]یک استراتژیست ماهر، Swain پس از هر نبردی که در آن جنگید، به طور مرتب در حال تفکر در مقابل حمله بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Oh! many a swain has fair Pierrette !
[ترجمه گوگل]اوه! بسیاری از swain پیرت منصف دارد!
[ترجمه ترگمان]اوه! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Swain quit, but he later made a comeback, Star.
[ترجمه گوگل]سواین استعفا داد، اما بعداً بازگشتی به نام ستاره داشت
[ترجمه ترگمان]Swain استعفا داد، اما بعدها بازگشته بود، استار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Compared to other poisonous weeds, swain - sonine is the toxic constituent of Astragalus variabilis Bunge.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با سایر علف های هرز سمی، سوئین - سونین ماده سمی گون گون است
[ترجمه ترگمان]swain با استفاده از سایر علف های هرز، سازنده سمی of variabilis Bunge است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Swain says just four extrasolar planets' atmospheres have been studied in detail with spectroscopy, a chemical analysis technique. Another 32 or so have been observed.
[ترجمه گوگل]سواین می گوید که تنها جو چهار سیاره فراخورشیدی با استفاده از طیف سنجی، یک تکنیک تجزیه و تحلیل شیمیایی، به تفصیل مورد مطالعه قرار گرفته است حدود 32 مورد دیگر مشاهده شده است
[ترجمه ترگمان]Swain می گوید که فقط چهار سیاره extrasolar اتمسفر به طور مفصل با طیف سنجی، تکنیک آنالیز شیمیایی مورد مطالعه قرار گرفته اند ۳۲ یا چند مورد دیگر نیز مشاهده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When Demacia escalated its presence in the League, Swain was immediately returned to active duty.
[ترجمه گوگل]هنگامی که Demacia حضور خود را در لیگ تشدید کرد، Swain بلافاصله به وظیفه فعال بازگشت
[ترجمه ترگمان]هنگامی که Demacia حضور خود را در اتحادیه افزایش داد، Swain بلافاصله به وظیفه فعال بازگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Often has the aching brow of royalty resigned its crown, to be decked with the soothing chaplet of the shepherd swain.
[ترجمه گوگل]غالباً پیشانی دردناک خانواده سلطنتی از تاج خود کنار می‌کشد تا با گلدسته تسکین‌دهنده سوئن چوپان تزئین شود
[ترجمه ترگمان]اغلب پیشانی دردناک سلطنت که تاج سلطنت را بر عهده دارد، بر این است که این تسبیح تسلی بخش چوپان را بر خود هموار سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He could have begun Lycidas with this, with something like a description of the uncouth swain: "Oh, let me tell you about this uncouth swain. "
[ترجمه گوگل]او می‌توانست لیکیداس را با این کار آغاز کند، با چیزی شبیه به توصیفی از سوئن بی‌جنس: "اوه، اجازه دهید در مورد این زوزه بی‌جنس به شما بگویم "
[ترجمه ترگمان]با این، ناهنجار با چیزی شبیه به یک توصیف از the شروع به صحبت کرد و گفت: \" آه، اجازه بدهید از این swain ناجور به شما بگویم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عاشق (اسم)
amorist, lover, sparker, paramour, swain

نوکر (اسم)
help, man, swain, footman, servant, lackey, valet, server, menial, flunkey, henchman, famulus, handyman, flunky, footboy, manservant, lacquey, servitor, slavey, yes-man

جوان روستایی (اسم)
swain

انگلیسی به انگلیسی

• admirer, lover; youth, village boy

پیشنهاد کاربران

عاشق سینه چاک
مثال:
a village maid and her swain
زن جوان روستایی و عاشق سینه چاک او
a young man from the country who loves a woman

بپرس