susurrate


نجوا کردن، پچ پچ کردن، زیر لبی حرف زدن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: susurrates, susurrating, susurrated
مشتقات: susurration (n.)
• : تعریف: to make a soft whispering or rustling sound.

پیشنهاد کاربران

Susurrate 👉 آهسته سخن گفتن ( در حد زیر لبی ) 👈 ( v )
Susuration 👉سخن آهسته 👈 ( n )
Examples
They susurated for while and then they drifted off
Translation✌ آن ها برای مدتی آهسته سخن گفتند و بعد از آن به تدریج خوابشان برد

بپرس