sustaining

پیشنهاد کاربران

ترتیب: قدیمیجدیدرای موافقرای مخالف
Bryan Fury١٥:١٥ - ١٤٠٣/١٢/٢٩پایدار - صفت
The sustaining support of family and friends
تغذیه کننده - صفت
The sustaining power of a hearty meal
تقویت کننده - صفت
Hope and prayer had a sustaining effect on them
حمایت کننده - صفت
He was her sustaining support during times of sadness
گزارش
0 | 0
الی١٤:٣٥ - ١٤٠٣/٠٢/٠٣پایدار، حمایت کننده، پشتیبان
گزارش
1 | 0
نعیم ابراهیمیان١٧:٠٧ - ١٤٠٣/٠١/٢٦پایدار
گزارش
1 | 0
Amir abbas١٢:٤١ - ١٤٠٠/٠٩/١٠متحمل
گزارش
5 | 0
مایا٢١:٢١ - ١٤٠٠/٠٢/٣٠ماندگار
گزارش
5 | 2
میرعظیم کاظمی١٠:١٩ - ١٤٠٠/٠٢/١٥ابرام کردن ( از نظر فرهنگ حقوقی ) ، بجا دانستن ، ادامه دادن
گزارش
1 | 0
محمد حاتمی نژاد٠٠:٤٨ - ١٤٠٠/٠٢/٠٦نگهدارنده
گزارش
6 | 0
Fahime١٠:٢٦ - ١٣٩٩/٠٩/٢٤حفظ، پایداری
Sustaining attention حفظ توجه
گزارش
12 | 0
قدرت الله پناهی٠٩:٣٦ - ١٣٩٩/٠٥/١٣حفظ، نگهداری، پایدارکننده
گزارش
15 | 3
مرتضی بزرگیان٠٩:٥٦ - ١٣٩٩/٠٣/٢٥پشتیبانی کننده، حمایتی
گزارش
11 | 2

بپرس