پایدار - صفت
The sustaining support of family and friends
تغذیه کننده - صفت
The sustaining power of a hearty meal
تقویت کننده - صفت
Hope and prayer had a sustaining effect on them
حمایت کننده - صفت
He was her sustaining support during times of sadness
تغذیه کننده - صفت
تقویت کننده - صفت
حمایت کننده - صفت
پایدار، حمایت کننده، پشتیبان
پایدار
متحمل
ماندگار
ابرام کردن ( از نظر فرهنگ حقوقی ) ، بجا دانستن ، ادامه دادن
نگهدارنده
حفظ، پایداری
Sustaining attention حفظ توجه
Sustaining attention حفظ توجه
حفظ، نگهداری، پایدارکننده
پشتیبانی کننده، حمایتی