suspiciousness


بد گمانی، سوظن

جمله های نمونه

1. There was little relaxation of that suspiciousness with which many Americans regard their fellow - travelers.
[ترجمه گوگل]این بدگمانی که بسیاری از آمریکایی‌ها به مسافران خود می‌نگرند، اندک بود
[ترجمه ترگمان]با توجه به این بدگمانی که بسیاری از آمریکایی ها به مسافران خود احترام می گذارند، آرامش کمی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Suspiciousness and a quick temper are typical of this emotional style.
[ترجمه گوگل]بدگمانی و تندخویی مشخصه این سبک عاطفی است
[ترجمه ترگمان]Suspiciousness و خلق و خوی تند، نوعی از این سبک احساسی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. At the same time, a new function of suspiciousness is presented. By using it we can analyze synthetically and locate the fault finally.
[ترجمه گوگل]در عین حال، عملکرد جدیدی از مشکوک بودن ارائه می شود با استفاده از آن می توانیم به صورت مصنوعی تجزیه و تحلیل کنیم و در نهایت عیب را پیدا کنیم
[ترجمه ترگمان]در عین حال، یک تابع جدید از suspiciousness ارائه می شود با استفاده از آن می توانیم به طور مصنوعی تجزیه و تحلیل کنیم و درنهایت خطا را پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Look at me Suspiciousness in his eyes, maybe he is wondering where we are from.
[ترجمه گوگل]به من نگاه کن مشکوک در چشمانش، شاید فکر می کند ما اهل کجا هستیم
[ترجمه ترگمان]به من نگاه کن، تو چشماش نگاه کن، شاید بدونه ما از کجا هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. On the dimensions of nonconformity and suspiciousness, common school students' aggressiveness level was significantly higher than that of key school students'.
[ترجمه گوگل]در ابعاد عدم انطباق و مشکوک بودن، سطح پرخاشگری دانش آموزان عادی مدارس به طور معنی داری بیشتر از دانش آموزان کلیدی بود
[ترجمه ترگمان]در ابعاد of و suspiciousness، سطح پرخاشگری دانش آموزان مدارس معمولی بالاتر از سطح دانش آموزان کلیدی مدرسه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Jealousy, suspiciousness and the desire of power are poisons which will canker the manage. . .
[ترجمه گوگل]حسادت، بدگمانی و قدرت طلبی سمومی هستند که مدیریت را از پا در می آورند
[ترجمه ترگمان]حسادت، suspiciousness و میل قدرت، poisons هستند که the را canker
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Shyness or suspiciousness when not socialized enough.
[ترجمه گوگل]کمرویی یا بدگمانی زمانی که به اندازه کافی اجتماعی نیست
[ترجمه ترگمان]خجالت و بدگمان بودن زمانی که به اندازه کافی اجتماعی نبودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The situation had provoked huge suspiciousness among the western media.
[ترجمه گوگل]این وضعیت باعث ایجاد شبهه زیادی در رسانه های غربی شده بود
[ترجمه ترگمان]این وضعیت موجب افزایش بدگمانی در میان رسانه های غربی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His suspiciousness destroyed his marriage.
[ترجمه گوگل]بدگمانی او ازدواجش را نابود کرد
[ترجمه ترگمان] His ازدواجش رو نابود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As the disease progresses, patients may experience changes in personality and behavior, such as anxiety, suspiciousness or agitation, as well as delusions or hallucinations.
[ترجمه گوگل]با پیشرفت بیماری، بیماران ممکن است تغییراتی را در شخصیت و رفتار خود تجربه کنند، مانند اضطراب، سوء ظن یا بی قراری، و همچنین هذیان یا توهم
[ترجمه ترگمان]با پیشرفت این بیماری، بیماران ممکن است تغییراتی در شخصیت و رفتار، مانند اضطراب، ترس و اضطراب، و همچنین توهمات و توهم را تجربه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The most prominent symptoms include hallucinations, delusions, disordered thinking and behavior, and suspiciousness.
[ترجمه گوگل]بارزترین علائم شامل توهم، هذیان، اختلال در تفکر و رفتار و سوء ظن است
[ترجمه ترگمان]برجسته ترین نشانه ها عبارتند از توهمات، هذیان، تفکر و رفتار آشفته، و بدگمان بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. During this period, the US policy on the regional cooperation of East Asia is suspiciousness or even denial.
[ترجمه گوگل]در این دوره، سیاست آمریکا در زمینه همکاری های منطقه ای شرق آسیا مشکوک و یا حتی انکار است
[ترجمه ترگمان]در طول این دوره، سیاست آمریکا در مورد هم کاری منطقه ای آسیای شرقی، به خاطر ترس و یا حتی انکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. According to BPRS factor analysis, the retardation, activation and hostile suspiciousness was more obvious than other factors.
[ترجمه گوگل]بر اساس تحلیل عاملی BPRS، عقب ماندگی، فعال‌سازی و سوء ظن خصمانه نسبت به سایر عوامل آشکارتر بود
[ترجمه ترگمان]با توجه به تجزیه و تحلیل عوامل BPRS، عقب ماندگی، فعالیت و suspiciousness خصمانه از عوامل دیگر آشکارتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Then, we selected related test case for each block based on the characteristic of program module, and computed suspiciousness of every block.
[ترجمه گوگل]سپس، ما برای هر بلوک، مورد آزمایشی مربوطه را بر اساس ویژگی ماژول برنامه انتخاب کردیم و مشکوک بودن هر بلوک را محاسبه کردیم
[ترجمه ترگمان]سپس موارد تست مربوطه را برای هر بلوک مبتنی بر مشخصه ماژول برنامه، و suspiciousness محاسبه شده از هر بلوک انتخاب کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• state of being suspicious, state of being distrustful

پیشنهاد کاربران

بپرس