suspensory

/səˈspensəriː//səsˈpensərɪ/

آویزگر، دروایگر، درواینده، تاخیر انگیز، وقفه آور، بلاتکلیف ساز، معلق، موجب تعویق، نگاهدارنده، بیضه بند، خایه بند

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: serving to support, hold up, or suspend, as a ligament or muscle.

(2) تعریف: interrupting or delaying the completion of something.
اسم ( noun )
حالات: suspensories
(1) تعریف: a supporting muscle or bandage.

(2) تعریف: an athletic supporter.

جمله های نمونه

1. a suspensory muscle
عضله ی دروایگر

2. Conclusions The fast suspensory set for compressed centrum reposition and percutaneous vertebroplasty is an effective technique for osteoporotic spinal compression fractures.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری مجموعه تعلیقی سریع برای جابجایی مرکز فشرده و ورتبروپلاستی از راه پوست یک تکنیک مؤثر برای شکستگی‌های فشاری ستون فقرات است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری مجموعه تنظیمات سریع برای reposition فشرده centrum و percutaneous vertebroplasty یک روش موثر برای شکستگی شکستگی ستون فقرات osteoporotic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Methods The fast suspensory set was used for compressed centrum reposition and then the percutaneous vertebroplasty was performed for the fractured vertebrae under the guidance of C arm fluoroscopy .
[ترجمه گوگل]روش ها: از ست تعلیق سریع برای تغییر موقعیت مرکزی فشرده استفاده شد و سپس ورتبروپلاستی از راه پوست برای مهره های شکسته تحت هدایت فلوروسکوپی بازوی C انجام شد
[ترجمه ترگمان]روش ها روش suspensory سریع برای reposition فشرده centrum مورد استفاده قرار گرفت و سپس the vertebroplasty برای استخوان های شکسته تحت هدایت بازوی C انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The suspensory ligament shortens and pulls the glans back underneath the hood, where it will probably remain until orgasm.
[ترجمه گوگل]رباط آویزان کوتاه می‌شود و گلدان زیر کاپوت را به عقب می‌کشد، جایی که احتمالاً تا زمان ارگاسم باقی می‌ماند
[ترجمه ترگمان]رباط suspensory کوتاه است و the را در زیر کاپوت می کشد، جایی که احتمالا تا رسیدن به orgasm باقی خواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This ligament, called the suspensory ligament, makes an erection sturdy.
[ترجمه گوگل]این رباط که رباط معلق نامیده می شود، نعوظ را محکم می کند
[ترجمه ترگمان]این رباط که رباط suspensory نامیده می شود، محکم و محکم عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective To study the clinical effect of suspensory intraocular lens implantation for aphakia eye after vitrectomy.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه اثر بالینی کاشت عدسی تعلیقی داخل چشمی برای آفاکی چشم پس از ویترکتومی
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه تاثیر بالینی لنز suspensory implantation برای چشم aphakia پس از vitrectomy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Suspensory gimmick can increase nimbleness, small-sized miniascape, delicate basin carries a plant to adorn meantime, will surely achieve more satisfactory adornment result.
[ترجمه گوگل]ترفند تعلیقی می تواند چابکی را افزایش دهد، منظره کوچک در اندازه کوچک، حوضه ظریف یک گیاه را برای زینت حمل می کند، مطمئناً نتیجه آراستگی رضایت بخش تری به دست خواهد آورد
[ترجمه ترگمان]این حیله می تواند در حال افزایش باشد، miniascape کوچک با اندازه کوچک، یک گیاه برای تزیین کردن در این بین، به طور حتم به نتیجه adornment بهتری دست خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To analyze the effects of suspensory manner and step speed on suspension of crus prosthesis.
[ترجمه گوگل]هدف تجزیه و تحلیل اثرات روش تعلیق و سرعت گام بر تعلیق پروتز crus
[ترجمه ترگمان]هدف تجزیه و تحلیل اثرات رفتار suspensory و سرعت گام بر تعلیق یک پروتز crus
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To study the clinical effect of secondary suspensory intraocular lens implantation for aphakia eye after vitrectomy.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه اثر بالینی کاشت عدسی تعلیقی ثانویه داخل چشمی برای آفاکی چشم پس از ویترکتومی
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه تاثیر بالینی لنزهای ثانویه suspensory در حین کاشت برای چشم aphakia بعد از vitrectomy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. NOT: the suspensory ligaments contract to pull the lensa flattened shape when observing distant objects.
[ترجمه گوگل]نه: رباط‌های تعلیقی منقبض می‌شوند تا شکل صاف عدسی را هنگام مشاهده اجسام دور بکشند
[ترجمه ترگمان] NOT suspensory contract to the shape shape the lensa flattened flattened when when objects objects observing observing observing distant distant distant distant pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Trainer D. . Wayne Lukas said the horse tore his right front suspensory ligament, which is in the lower leg.
[ترجمه گوگل]مربی D وین لوکاس گفت که اسب رباط تعلیق جلوی راست خود را که در قسمت پایین ساق پا قرار دارد پاره کرد
[ترجمه ترگمان]مربی D وین لوکاس گفت که اسب سمت راست خود را به سمت رباط suspensory می کند، که در قسمت پایینی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And the midpoint that table put hallway, the paper with mensal suspensory upper part art lamp, sweet all the more.
[ترجمه گوگل]و نقطه وسط آن میز راهرو، کاغذ با لامپ هنری قسمت بالای تعلیق مردانه، شیرین تر
[ترجمه ترگمان]و نقطه میانی آن که روی میز قرار دارد، مقاله با mensal suspensory قسمت بالایی هنر، و تمام چیزهای دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To discuss the therapy of fractures of superior shoulder suspensory complex(SSSC).
[ترجمه گوگل]هدف بحث در مورد درمان شکستگی کمپلکس تعلیق شانه فوقانی (SSSC)
[ترجمه ترگمان]هدف بحث در مورد درمان شکستگی شکستگی شانه بالا (sssc)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conclusion The inferior horn of thyroid cartilage and the suspensory ligament of thyroid gland are most reliable as the anatomical landmarks for recognizing the recurrent laryngeal nerve.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری شاخ تحتانی غضروف تیروئید و رباط آویزان غده تیروئید به عنوان نشانه‌های آناتومیکی برای تشخیص عصب حنجره عودکننده قابل اعتماد هستند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری شاخ کوچک غضروف تیرویید و رباط suspensory غده تیرویید، به عنوان نشانه های تشریحی برای تشخیص عصب laryngeal متناوب، قابل اعتماد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• something which holds up or supports (such as a muscle or bandage); athletic supporter
supporting, suspending, holding up; delaying

پیشنهاد کاربران

بپرس