1. Here's something to watch, though: on some survivalist blogs, a hot debate has recently opened, led by skeptics questioning the utility of gold.
[ترجمه گوگل]با این حال، در اینجا چیزی برای تماشا وجود دارد: در برخی از وبلاگ های بقا، بحث داغی به تازگی آغاز شده است که توسط شکاکانی که سودمندی طلا را زیر سوال می برند، هدایت شده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، در اینجا چیزی برای تماشا وجود دارد: در برخی وبلاگ ها survivalist، یک بحث داغ به تازگی بازگشایی شده است و باعث می شود که شکاکان از سودمندی طلا بازجویی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. On survivalist blogs and websites with names like Guns, Grub and Gold, they have a term for what will happen next: TEOTWAWKI, which stands for "the end of the world as we know it. "
[ترجمه گوگل]در وبلاگهای بقا و وبسایتهایی با نامهایی مانند Guns، Grub و Gold، اصطلاحی برای اتفاقات بعدی دارند: TEOTWAWKI، که مخفف «پایان جهان همانطور که ما میشناسیم» است
[ترجمه ترگمان]در بلاگ ها و وب سایت هایی با نام های \"تفنگ، Grub و طلا\"، آن ها واژه ای برای آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد دارند: TEOTWAWKI که مخفف \"پایان جهان\" است، همانطور که ما آن را می شناسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. So she reads survivalist manuals, prepares his pack (a first-aid kit, snacks, GPS, a poncho—to carry at all times), and then waits for the call to pick him up.
[ترجمه گوگل]بنابراین او کتابهای راهنمای بقا را میخواند، بسته او را آماده میکند (یک کیت کمکهای اولیه، خوراکیها، جیپیاس، پانچو – که همیشه باید حمل کند)، و سپس منتظر میماند تا او را بگیرد
[ترجمه ترگمان]بنابراین او راهنمای survivalist را می خواند، گروه خود را آماده می کند (یک جعبه کمک های اولیه، اسنک، GPS، یک poncho - تا همیشه حمل شود)، و سپس صبر می کند تا او را بلند کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A mainstream survivalist chopping his own wood, installing solar panels, growing vegetables, even driving a solar-powered car.
[ترجمه گوگل]یک بقای اصلی که چوب های خود را خرد می کند، پنل های خورشیدی نصب می کند، سبزیجات می کارد، حتی رانندگی می کند که با انرژی خورشیدی کار می کند
[ترجمه ترگمان]یک جریان اصلی خرد کردن چوب خودش، نصب صفحات خورشیدی، کاشت سبزیجات، حتی راندن یک ماشین خورشیدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. You could find survivalist camps, fat kids' camps, violinists' camps, camps for kids with diabetes - even camps for boy scouts who speak Ukrainian.
[ترجمه گوگل]میتوانید اردوگاههای بقا، اردوگاههای کودکان چاق، اردوگاههای ویولونیستها، کمپهایی برای کودکان دیابتی - حتی اردوهایی برای پیشاهنگان پسر که به زبان اوکراینی صحبت میکنند، پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید اردوگاه های survivalist، اردوگاه های کودکان چاق، اردوگاه های violinists، اردوگاه ها برای کودکان مبتلا به دیابت - حتی اردوگاه های کودکان که اوکراینی دارند را پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. But the wee winger from Fife bounced back in a way that says much for the survivalist instincts in the human spirit.
[ترجمه گوگل]اما وینگر کوچک از فایف به روشی برگشت که چیزهای زیادی برای غرایز بقا در روح انسان می گوید
[ترجمه ترگمان]اما the winger از فایف به روشی به عقب برمی گردد که بیشتر به غرایز survivalist در روح انسان می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Alexei Volkov had the unkempt beard, florid complexion, and wild eyes of a survivalist.
[ترجمه گوگل]الکسی ولکوف ریشهای نامرتب، چهرهای گلدار و چشمهای وحشی مانند یک بقا داشت
[ترجمه ترگمان]آل کسی Volkov، ریش ژولیده و چهره گلگون و چشمان وحشی خود را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Despite her poor health, in the spring of 193she raised funds from the Nanking Wartime Christian Relief Committee to give survivalist classes for the neediest refuges on campus.
[ترجمه گوگل]علیرغم وضعیت نامناسب سلامتیاش، در بهار سال 193 از کمیته امداد مسیحی در زمان جنگ نانکینگ کمکهای مالی جمعآوری کرد تا برای نیازمندترین پناهگاههای دانشگاه کلاسهای بقا برگزار کند
[ترجمه ترگمان]او با وجود سلامت ضعیف خود، در بهار ۱۹۳ میلادی، وجوهی را از کمیته امداد و نجات کریستین Wartime برای اعطای کلاس هایی به survivalist neediest در محوطه دانشگاه جمع آوری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. "Tangibles trump conceptuals" is among the key precepts of leading survivalist author and blogger J. W. Rawles.
[ترجمه گوگل]«مفهومهای محسوس» یکی از احکام کلیدی نویسنده برجسته بقا و وبلاگ نویس J W Rawles است
[ترجمه ترگمان]\"Tangibles برگ برنده\" یکی از احکام اصلی نویسنده و وبلاگ نویس J است دبلیو Rawles
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید