surrogate mother

/ˌsɜːrəɡət ˈmʌðər//ˌsɜːrəɡət ˈmʌðər/

جمله های نمونه

1. She has agreed to act as a surrogate mother for her sister.
[ترجمه گوگل]او پذیرفته است که به عنوان یک مادر جایگزین برای خواهرش عمل کند
[ترجمه ترگمان]او قبول کرده است که به عنوان یک مادر جایگزین برای خواهرش عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A surrogate mother is artificially inseminated with the father's semen and carries the fetus to term.
[ترجمه گوگل]مادر جایگزین با مایع منی پدر به طور مصنوعی لقاح می یابد و جنین را تا پایان ترم می برد
[ترجمه ترگمان]یک مادر جانشین، به طور مصنوعی با منی و جنین در نظر گرفته می شود و جنین را در نظر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Michael Jackson's youngest child is from a surrogate mother.
[ترجمه گوگل]کوچکترین فرزند مایکل جکسون از یک مادر جایگزین است
[ترجمه ترگمان]\"مایکل جکسون\" جوان ترین فرزند مایکل جکسون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The singer's youngest son was born to a surrogate mother whose identity has never been revealed.
[ترجمه گوگل]کوچکترین پسر این خواننده از مادری جایگزین به دنیا آمد که هویت او هرگز فاش نشد
[ترجمه ترگمان]جوان ترین فرزند این خواننده به عنوان یک مادر جایگزین به دنیا آمد که هویت آن هرگز آشکار نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But suppose a woman has agreed to become a surrogate mother and accepted a fee from the commissioning parents.
[ترجمه گوگل]اما فرض کنید زنی با تبدیل شدن به یک مادر جایگزین موافقت کرده است و هزینه ای را از والدین سفارش دهنده پذیرفته است
[ترجمه ترگمان]اما فرض کنید که یک زن موافقت کرده است که به یک مادر جایگزین تبدیل شود و هزینه والدین را بپذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It had to look for something to be a surrogate mother.
[ترجمه گوگل]باید دنبال چیزی می گشت که مادر جانشین باشد
[ترجمه ترگمان] باید دنبال چیزی می گشت که یه مادر باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ishmael was Abraham's son by using Hagar as the Surrogate mother.
[ترجمه گوگل]اسماعیل با استفاده از هاجر به عنوان مادر جانشین، پسر ابراهیم بود
[ترجمه ترگمان]اسماعیل، با استفاده از Hagar به عنوان مادر جایگزین، پسر ابراهیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mary Beth Whitehead signed a contract with a New Jersey couple in the mid-eighties, agreeing to be their surrogate mother, in exchange for a large fee.
[ترجمه گوگل]مری بث وایتهد در اواسط دهه هشتاد با زوجی از نیوجرسی قراردادی امضا کرد و در ازای دریافت مبلغی هنگفت، موافقت کرد که مادر جانشین آنها باشد
[ترجمه ترگمان]\"مری وایت هد\" در اواسط دهه هشتاد میلادی قراردادی با یک زوج نیوجرسی به امضا رساند این زوج به عنوان مادر جایگزین خود، در ازای مبلغی هنگفت، موافقت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Snuppy, left, was the world's first cloned dog. A cell from a male Afghan hound was taken to clone the dog, and a yellow Labrador, right, was his surrogate mother.
[ترجمه گوگل]اسناپی، سمت چپ، اولین سگ شبیه سازی شده جهان بود یک سلول از یک سگ شکاری نر افغان برای شبیه سازی سگ گرفته شد و یک لابرادور زرد رنگ مادر جانشین او بود
[ترجمه ترگمان]Snuppy، چپ، اولین سگ cloned جهان بود یک سلول از یک سگ تازی نر افغانی برای کلون کردن سگ گرفته شد، و یک لابرادور زرد، درست، یک مادر جانشین او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• woman who carries a fetus to term in her belly for another woman who is unable to do so herself
a surrogate mother is a woman who has agreed to give birth to a baby on behalf of another woman.

پیشنهاد کاربران

احتمالاً از ساره ( یا سارا ) همسر ابراهیم پیامبر گرفته شده است که نازا بوده است. ابراهیم همسر دیگری اختیار می کند ( هاجر ) تا بچه دار شود.
مادر میانجی ( زنی که در ازای پول حاضر است از راه تلقیح مصنوعی یا به شیوه ای دیگر برای زنی که نازاست بچه بیاورد. )
مادر نیابتی
surrogate mother ( علوم سلامت )
واژه مصوب: مادر جانشین
تعریف: زنی که می پذیرد فرزند زن دیگری را در زهدان خود پرورش دهد اعم از آنکه جنین با تلقیح مصنوعی زامه یا از لقاح برون تنی زوج دیگری تشکیل شده باشد
مادر جایگزین
رحم اجاره ای

بپرس