surreptitiously


معنی: محرمانه
معانی دیگر: نهانی، زیر جلی، جانشین اسقف، قائم مقام

جمله های نمونه

1. Joe surreptitiously had a look in the answer book.
[ترجمه گوگل]جو به طور مخفیانه نگاهی به کتاب پاسخ انداخت
[ترجمه ترگمان]جو مخفیانه به کتاب جواب نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Surreptitiously Mark looked at his watch.
[ترجمه گوگل]مارک مخفیانه به ساعتش نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]مارک به ساعتش نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I brushed his back surreptitiously as I walked past.
[ترجمه گوگل]در حالی که از کنارش رد می شدم، پنهانی پشتش را مسواک زدم
[ترجمه ترگمان]در حالی که از کنار او رد می شدم، یواشکی پشت او را لمس کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An optimistic theory of evolutionary progress was surreptitiously beginning to replace the pessimistic doctrine of universal decay.
[ترجمه گوگل]یک نظریه خوش بینانه از پیشرفت تکاملی به طور پنهانی شروع به جایگزینی دکترین بدبینانه زوال جهانی کرد
[ترجمه ترگمان]یک نظریه خوش بینانه از پیشرفت تکاملی به طور پنهانی آغاز شد تا نظریه بدبینانه فساد جهانی را جایگزین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Surreptitiously I pointed to my purse and raised my eyebrows at her.
[ترجمه گوگل]مخفیانه به کیفم اشاره کردم و ابروهایم را به طرفش بالا دادم
[ترجمه ترگمان]به کیفم اشاره کردم و ابروهایش را بالا بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dealers, sometimes surreptitiously encouraged by their firms, would go to great lengths to extract information from employees of rival firms.
[ترجمه گوگل]دلالان، که گاهی اوقات به طور پنهانی توسط شرکت های خود تشویق می شوند، برای استخراج اطلاعات از کارکنان شرکت های رقیب تلاش زیادی می کنند
[ترجمه ترگمان]فروشندگان، گاهی به طور محرمانه توسط شرکت خود تشویق می شدند، برای استخراج اطلاعات از کارمندان شرکت های رقیب به طول بسیار زیادی می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Surreptitiously, I stuck boogers on the ends of my fingertips and then tossed them on to the third rail of the subway.
[ترجمه گوگل]به طور مخفیانه، بوگرها را به انتهای انگشتانم چسباندم و سپس آنها را روی ریل سوم مترو پرت کردم
[ترجمه ترگمان]Surreptitiously، boogers را روی نوک انگشتانم گذاشتم و بعد آن ها را به سمت ریل سوم مترو پرت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Other leading drug wholesalers in Britain also surreptitiously buy cheap imports using specially-established subsidiary companies.
[ترجمه گوگل]سایر عمده فروشان پیشرو دارو در بریتانیا نیز به طور مخفیانه واردات ارزان قیمت را با استفاده از شرکت های تابعه ویژه خریداری می کنند
[ترجمه ترگمان]دیگر عمده فروشان پیشرو در بریتانیا نیز به طور محرمانه، با استفاده از شرکت های تابعه به طور محرمانه، واردات ارزان را خریداری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Surreptitiously, her hand hidden within the furry confines of her muff, Anne made the sign of the cross.
[ترجمه گوگل]آن به طور مخفیانه، دستش را که در محدوده های پشمالوی ماف پنهان کرده بود، علامت صلیب را نشان داد
[ترجمه ترگمان]در حالی که دستش در محدوده خز پوش of پنهان شده بود، آن علامت صلیب کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Glancing surreptitiously around, she glimpsed knowing smiles and heads drawn close as people whispered.
[ترجمه گوگل]او با نگاهی مخفیانه به اطراف، نگاهی اجمالی به لبخندها و سرهایی که مردم زمزمه می کردند نزدیک شد
[ترجمه ترگمان]با نگاهی دزدکی نگاهی به اطراف انداخت و وقتی مردم زمزمه کردند سرش را به جلو خم کرد و سرش را به علامت تایید تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That involved bureau agents surreptitiously opening and photographing letters destined for the mission before allowing them to be delivered.
[ترجمه گوگل]این امر شامل ماموران دفتر بود که به طور مخفیانه نامه هایی را که برای ماموریت تعیین شده بود، قبل از اجازه دادن به آنها باز می کردند و از آنها عکس می گرفتند
[ترجمه ترگمان]ماموران دفتر درگیر، به طور محرمانه شروع به باز کردن و عکاسی از حروفی که برای ماموریت پیش از اینکه به آن ها اجازه داده شود، عکاسی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She burped surreptitiously, still churning.
[ترجمه گوگل]او به طور مخفیانه آروغ می زد و همچنان می لرزید
[ترجمه ترگمان]پروفسور مک گوناگال با صدای ضعیفی گفت: - آره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bathed in the moonshine. A dainty jasmine . Surreptitiously issuing fragrance.
[ترجمه گوگل]غرق در مهتاب یک یاس خوش طعم انتشار مخفیانه عطر
[ترجمه ترگمان]Bathed در نور ماه یه گل یاس عطر نا دین به مشام می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. John Painter Jr., who covered courts for the Oregonian, a daily newspaper in Portland, Oregon, noticed jurors "surreptitiously watching me and taking notes when I took notes. "
[ترجمه گوگل]جان پینتر جونیور، که دادگاه‌ها را برای روزنامه Oregonian، روزنامه‌ای در پورتلند، اورگان پوشش می‌داد، متوجه شد که اعضای هیئت منصفه "به‌طور مخفیانه مرا تماشا می‌کردند و هنگام یادداشت‌برداری یادداشت‌برداری می‌کردند "
[ترجمه ترگمان]جان نقاش جونیور یک روزنامه روزانه در پورتلند، اورگان، که دادگاه ها را برای روزنامه نگاران تحت پوشش قرار داده بود، دریافت که هیات منصفه به طور محرمانه به من نگاه می کند و وقتی یادداشت برمی دارد، یادداشت برمی دارد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Or perhaps you surreptitiously make a phone call to your business partner.
[ترجمه گوگل]یا ممکن است به طور مخفیانه با شریک تجاری خود تماس تلفنی برقرار کنید
[ترجمه ترگمان]یا شاید مخفیانه یه تماس تلفنی با شریک تجاری خودت داشته باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محرمانه (قید)
a huis clos, secretly, surreptitiously, covertly, sub rosa, tete-a-tete

انگلیسی به انگلیسی

• clandestinely, covertly, secretly, stealthily

پیشنهاد کاربران

( محاوره و خودمانی ) زیر پوستی، چراغ خاموش
بصورت پنهانی
نامحسوس
زیرپوستی

بپرس