surreptitious

/ˌsərəpˈtɪʃəs//ˌsʌrəpˈtɪʃəs/

معنی: محرمانه، پنهان، نهانی، زیر جلی
معانی دیگر: پنهانی، دزدکی، مخفی، مخفیانه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: surreptitiously (adv.), surreptitiousness (n.)
• : تعریف: made, performed, or achieved by stealth or in secret.
مترادف: covert, secret, secretive, stealthy
متضاد: blatant, overt
مشابه: clandestine, cloaked, concealed, furtive, hidden, hugger-mugger, hush-hush, sly, sneaky, undercover, underhand, underhanded

- His wife made surreptitious inquiries at the hotels that he'd stayed in on his last business trip.
[ترجمه گوگل] همسرش در هتل هایی که در آخرین سفر کاری خود اقامت داشته است، پرس و جوهای پنهانی انجام داد
[ترجمه ترگمان] همسرش در هتلی که در آخرین سفر کاری خود اقامت کرده بود پرس و جو می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The thief made a surreptitious entry into the building.
[ترجمه گوگل] دزد به طور مخفیانه وارد ساختمان شد
[ترجمه ترگمان] دزد پنهانی به داخل ساختمان رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a surreptitious look
یک نگاه دزدکی

2. He made a surreptitious entrance to the club through the little door in the brick wall.
[ترجمه گوگل]او از در کوچکی که در دیوار آجری بود، به صورت مخفیانه وارد باشگاه شد
[ترجمه ترگمان]از در کوچکی که روی دیوار آجری نشسته بود، یک ورودی مخفی به داخل باشگاه باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She carried out a surreptitious search of his belongings.
[ترجمه گوگل]او یک جستجوی مخفیانه از وسایل او انجام داد
[ترجمه ترگمان]او با یک جست و جو از belongings بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Rory tried to sneak a surreptitious glance at Adam's wristwatch.
[ترجمه گوگل]روری سعی کرد نگاهی پنهانی به ساعت مچی آدام بیندازد
[ترجمه ترگمان]رو ری سعی کرد نگاهی به ساعت مچی او بیندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She sneaked a surreptitious glance at her watch.
[ترجمه گوگل]نگاهی پنهانی به ساعتش انداخت
[ترجمه ترگمان]او دزدکی به ساعتش نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fortunately, his surreptitious action also turned out to be illegal.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه اقدام مخفیانه او نیز غیرقانونی از آب درآمد
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، اقدام پنهانی وی نیز به غیر قانونی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Solitary, masochistic, surreptitious vice, that's all he understands.
[ترجمه گوگل]رذیلت انفرادی، مازوخیستی، پنهانی، این تنها چیزی است که او می فهمد
[ترجمه ترگمان]تنها عیب و masochistic، masochistic و vice تنها چیزی است که می فهمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The result was that we all kept making surreptitious trips to the staff room to refill our plastic beakers.
[ترجمه گوگل]نتیجه این بود که همه ما به سفرهای مخفیانه به اتاق کارکنان ادامه دادیم تا لیوان های پلاستیکی خود را دوباره پر کنیم
[ترجمه ترگمان]نتیجه این بود که همه ما به طور پنهانی به اتاق کارکنان رفتیم تا beakers پلاستیکی را دوباره پر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He wiped it away with a quick, surreptitious movement.
[ترجمه گوگل]با حرکتی سریع و پنهانی پاکش کرد
[ترجمه ترگمان]با حرکتی سریع و پنهانی آن را پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mr. Needham I know of no surreptitious exercise being carried out by my Department in regard to private taxi firms in Belfast.
[ترجمه گوگل]آقای نیدهام من اطلاعی از هیچ گونه تمرین مخفیانه ای ندارم که توسط وزارت من در رابطه با شرکت های تاکسیرانی خصوصی در بلفاست انجام شده است
[ترجمه ترگمان]آقای Needham من هیچ گونه تمرین پنهانی که توسط اداره من در رابطه با شرکت های خصوصی تاکسی در بلفاست در نظر گرفته نشده است را می دانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This can be a surreptitious method of mounting a takeover bid.
[ترجمه گوگل]این می تواند یک روش مخفیانه برای ارائه پیشنهاد خرید باشد
[ترجمه ترگمان]این می تواند یک روش نهانی برای بالا بردن قیمت خرید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We always assumed it was nerves, or a surreptitious attempt to glance at their wristwatch.
[ترجمه گوگل]ما همیشه تصور می‌کردیم که این اعصاب است یا تلاشی پنهانی برای نگاه کردن به ساعت مچی آنها
[ترجمه ترگمان]ما همیشه فکر می کردیم که این کار اعصاب است یا یک تلاش پنهانی برای نگاه کردن به ساعت مچی آن ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. See her surreptitious one smiling face, my how queer.
[ترجمه گوگل]چهره خندان پنهانی او را ببینید، من چقدر عجیب و غریب
[ترجمه ترگمان]با یک چهره خندان او را می بینم که چقدر عجیب و غریب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When no one was looking he took a surreptitious puff on his cigarette.
[ترجمه گوگل]وقتی کسی نگاه نمی کرد، پک مخفیانه ای روی سیگارش کشید
[ترجمه ترگمان]وقتی کسی به او نگاه نمی کرد، سیگاری بر سیگارش زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Such surreptitious bypassing of Standlely was distasteful.
[ترجمه گوگل]چنین دور زدن مخفیانه استندلی ناپسند بود
[ترجمه ترگمان]این surreptitious جدا از Standlely ناخوش آیند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محرمانه (صفت)
tete-a-tete, secret, surreptitious, private, arcane, confidential, closed, esoteric, backstage, hush-hush

پنهان (صفت)
hidden, abstruse, secret, latent, back-door, surreptitious, cryptic, furtive, hugger-mugger, perdu, perdue

نهانی (صفت)
secret, surreptitious, subterranean, undercover, backstairs, potential, furtive, underhand, occult, gnostic, subterraneous

زیر جلی (صفت)
surreptitious, undercover, furtive, underhand, clandestine, hugger-mugger

انگلیسی به انگلیسی

• secretive, clandestine, covert, stealthy
a surreptitious action is done secretly.

پیشنهاد کاربران

زیر پوستی
زیر میزی
پنهانی
مثال: He cast a surreptitious glance at the document on her desk.
او به سندی روی میز او نگاهی پنهانی انداخت.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
مخفیانه و دزدکی
stealty, taking pains not to be caught or detected
مخفیانه، سری، پنهانی

بپرس