surplus

/ˈsɜːrpləs//ˈsɜːpləs/

معنی: اضافه، باقی مانده، زیادتی، مازاد، زیادی، زائد، بیش از حد نصاب
معانی دیگر: اضافی، علاوه بر نیاز، (بازرگانی) بیشتر بودن موجودی و بستانکاری از بدهی ها و تعهدات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the quantity that exceeds what is needed or required; an extra amount.
مترادف: excess, glut, oversupply, superfluity, surfeit
متضاد: deficiency, shortage
مشابه: overabundance

- a surplus of winter wheat
[ترجمه گوگل] مازاد گندم زمستانه
[ترجمه ترگمان] یک مازاد گندم زمستانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the excess of revenue in a budget or business over a given period of time.
متضاد: deficit, shortfall
صفت ( adjective )
• : تعریف: in excess of what is necessary; extra.
مترادف: excess, extra
متضاد: insufficient
مشابه: excessive, leftover, odd, redundant, residual, spare, superfluous

جمله های نمونه

1. budget surplus
اضافه بودجه

2. the surplus moisture will sweat out
رطوبت زائد بیرون خواهد تراوید.

3. the export of surplus wheat
صادرات گندم اضافه برنیاز

4. america became an outlet for europe's surplus population
امریکا به دریچه ای برای خروج جمعیت اضافی اروپا تبدیل شد.

5. Take heed and be on guard against those who try to deceive you.
[ترجمه گوگل]مراقب باشید و مراقب کسانی باشید که می خواهند شما را فریب دهند
[ترجمه ترگمان]توجه کنید و مراقب کسانی باشید که سعی می کنند شما را فریب دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The country's trade surplus widened to 5 billion dollars.
[ترجمه گوگل]مازاد تجاری این کشور به 5 میلیارد دلار افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]مازاد تجاری این کشور به ۵ میلیارد دلار رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wheat was in surplus that year.
[ترجمه گوگل]گندم در آن سال مازاد بود
[ترجمه ترگمان]در همان سال گندم مازاد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Western countries often dumped surplus goods into Third World countries.
[ترجمه گوگل]کشورهای غربی اغلب کالاهای مازاد را به کشورهای جهان سوم می ریختند
[ترجمه ترگمان]کشورهای غربی اغلب کالاهای اضافی را به کشورهای جهان سوم پرتاب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These goods are surplus to requirements .
[ترجمه گوگل]این کالاها مازاد بر نیاز هستند
[ترجمه ترگمان]این کالاها مازاد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The manufacturers in some countries dumped their surplus commodities abroad.
[ترجمه گوگل]تولیدکنندگان در برخی کشورها کالاهای مازاد خود را در خارج از کشور تخلیه کردند
[ترجمه ترگمان]تولید کنندگان در برخی کشورها کالاهای اضافی خود را در خارج از کشور رها کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It's an essay heavy with surplus phrasing.
[ترجمه گوگل]این یک مقاله سنگین با عبارت های اضافی است
[ترجمه ترگمان]این یک مقاله سنگین با جمله بندی مازاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Any surplus can be trimmed away.
[ترجمه گوگل]هر مازادی را می توان حذف کرد
[ترجمه ترگمان]هر مازادی می تواند اصلاح شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Brazil has a big surplus of coffee.
[ترجمه گوگل]برزیل مازاد قهوه زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]برزیل مازاد زیادی قهوه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He tried to work off his surplus fat by doing exercises every day.
[ترجمه گوگل]او سعی می کرد با انجام تمرینات روزانه چربی اضافی خود را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد با انجام تمرین هر روز از چربی اضافی خود استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The surplus steam was blown off through the pipes.
[ترجمه گوگل]بخار اضافی از طریق لوله ها خارج شد
[ترجمه ترگمان]بخار اضافی از میان لوله ها شلیک می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The agricultural surplus was taken over almost in its entirety by the ruler.
[ترجمه گوگل]مازاد کشاورزی تقریباً به طور کامل توسط حاکم تصرف شد
[ترجمه ترگمان]مازاد کشاورزی تقریبا در تمامیت آن توسط پادشاه گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The balance of payments was in surplus last year .
[ترجمه گوگل]تراز پرداخت ها در سال گذشته مازاد بود
[ترجمه ترگمان]توازن پرداخت ها در سال گذشته مازاد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Surplus grain is being sold for export.
[ترجمه گوگل]غلات مازاد برای صادرات به فروش می رسد
[ترجمه ترگمان]مازاد گندم برای صادرات فروخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The pension fund is in surplus.
[ترجمه گوگل]صندوق بازنشستگی مازاد است
[ترجمه ترگمان]صندوق بازنشستگی مازاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اضافه (اسم)
augmentation, excess, increase, addition, surplus, overplus, effusion, plussage

باقی مانده (اسم)
rest, surplus, residue, fragment, debris, odds and ends, residuum, remainder, remnant, dregs, leavings, loose end, survivor

زیادتی (اسم)
excess, surplus, residue, immoderation

مازاد (اسم)
excess, surplus, overplus

زیادی (اسم)
wealth, excess, extra, surplus, excrescence, immensity, superfluity, immoderacy, exorbitance, exorbitancy, riffraff, nimiety

زائد (صفت)
useless, extra, redundant, surplus, further, intercalary, waste, superfluous, unneeded, supererogatory

بیش از حد نصاب (صفت)
surplus

تخصصی

[حسابداری] اضافی
[حقوق] مازاد
[نساجی] اضافه - زیاد بودن نخ در یک دندانه شانه - نخ اضافی در دندانه شانه
[ریاضیات] اضافی، اندوخته، منافع، مازاد

انگلیسی به انگلیسی

• amount in excess of what is needed; excess of assets over liabilities (accounting)
more than is needed, extra, excess, superfluous
if there is a surplus of something, there is more than is needed.
surplus is used to describe something which is extra or more than is needed.
if a country has a trade surplus, its exports exceed its imports.
if a government has a budget surplus, it has spent less than it has received in revenues.

پیشنهاد کاربران

دست دو، استوک
1. مازاد 2. مانده. اضافی
مثال:
drain off any surplus liquid
هر مایع مازاد و اضافی را بِکِش ( خالی کن )
مازاد
مازاد، اضافه
عبارت surplus store به مغازه هایی که اجناس دست دوم می فروشند اشاره دارد مثل تاناکورا
به ترکیب surplus value دقت کنیداز مکتب مارکسیست به معنای ارزش افزوده
اندوخته
اضافی، چه به عنوان صفت چه به عنوان اسم
مازاد بر نیاز
در اقتصاد: اضافه رفاه
اضافه رفاه مصرف کننده: Consumer Surplus
surplus weight= اضافه وزن
✅اضافه، مازاد
👈🏿If you eat too much, the surplus is laid down as fat
اگه زیاد بخورید/خورد و خوراک تون خیلی زیاد باشه، اضافه ش به مرور زمان انباشته و ( تبدیل به ) چربی میشه
👈🏿OPEC sees oil market surplus shrinking to 1 million Bpb
...
[مشاهده متن کامل]

Noun
⁦✅⁩معنای آبادیس
( بازرگانی ) بیشتر بودن موجودی و بستانکاری از بدهی ها و تعهدات
The surplus has helped push world
prices to as little as 55 euros per tonne

- اضافی
- مازاد
- زیادی
مازاد - باقی مانده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس