دیکشنری
مترجم
بپرس
surmounting
معنی
: فائق
دنبال کنید
مترادف ها
فائق
(صفت)
superior, excellent, dominant, prevalent, predominant, surmounting
پیشنهاد کاربران
فرارَوی، غلبه، تفوق، چیرگی
غالب، چیره
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها