surmountable

/səˈmaʊntəbl̩//səˈmaʊntəbl̩/

معنی: فائق شدنی، بالا قرار گرفتنی، برطرف کردنی
معانی دیگر: برطرف کردنی، بالا قرار گرفتنی، فائق شدنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of surmount.
متضاد: insurmountable

جمله های نمونه

1. Those problems might be surmountable if Mr Blair had the support of France and Germany, the union's dominant powers.
[ترجمه گوگل]اگر آقای بلر از حمایت فرانسه و آلمان، قدرت های مسلط اتحادیه برخوردار بود، این مشکلات قابل حل بود
[ترجمه ترگمان]اگر آقای بلر حمایت فرانسه و آلمان، قدرت های حاکم این اتحادیه را داشته باشد، ممکن است مشکلاتی ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Those barriers that do exist are mostly surmountable.
[ترجمه گوگل]موانعی که وجود دارند عمدتاً قابل رفع هستند
[ترجمه ترگمان]آن موانعی که وجود دارند عمدتا surmountable هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But these are surmountable problems and most experts seem to think there is an increased role for roof catchment in insulating the poor against the effects of climate change.
[ترجمه گوگل]اما اینها مشکلاتی قابل حل هستند و به نظر می رسد اکثر کارشناسان فکر می کنند که نقش افزایش یافته حوضه آبریز پشت بام در عایق بندی فقرا در برابر اثرات تغییرات آب و هوایی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اما این مشکلات surmountable هستند و به نظر می رسد اکثر متخصصان فکر می کنند که نقش فزاینده برای آبریز سقف در حفظ فقرا در مقابله با اثرات تغییر آب و هوا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These hurdles are surmountable with a strong job search plan and dedicated execution .
[ترجمه گوگل]این موانع با یک برنامه کاریابی قوی و اجرای اختصاصی قابل رفع هستند
[ترجمه ترگمان]این موانع surmountable با یک طرح جستجو شغلی قوی و اجرای اختصاصی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This means that the model can predict the surmountable obstacle height of an off-road vehicle and its-key influencing parameters can be obtained.
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که مدل می تواند ارتفاع مانع قابل عبور یک وسیله نقلیه خارج از جاده را پیش بینی کند و پارامترهای تأثیرگذار کلیدی آن را می توان به دست آورد
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که مدل می تواند ارتفاع مانع surmountable یک وسیله نقلیه خارج از جاده و پارامترهای موثر موثر آن را پیش بینی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The main reason for pushing forward the surmountable development of this area in Song Dynasty is the synthetic results of economical development and population migration towards south.
[ترجمه گوگل]دلیل اصلی پیشبرد توسعه غلبه‌پذیر این منطقه در سلسله سونگ، نتایج ترکیبی توسعه اقتصادی و مهاجرت جمعیت به سمت جنوب است
[ترجمه ترگمان]دلیل اصلی برای پیشبرد توسعه surmountable این منطقه در سلسله سانگ، نتایج ترکیبی توسعه اقتصادی و مهاجرت جمعیت به سمت جنوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These problems are surmountable, because the program has a built-in triad of wizards, which effectively solve all these problems.
[ترجمه گوگل]این مشکلات قابل حل هستند، زیرا این برنامه دارای سه جادوگر داخلی است که به طور موثر همه این مشکلات را حل می کند
[ترجمه ترگمان]این مشکلات surmountable هستند، چون برنامه یک گروه سه گانه از جادوگران دارد که به طور موثر همه این مشکلات را حل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She guessed Bertha's present difficulty, and It'seemed easily surmountable.
[ترجمه گوگل]او دشواری فعلی برتا را حدس زد و به نظر می رسید که به راحتی قابل غلبه بر آن است
[ترجمه ترگمان]او مشکل فعلی بر تا را حدس زد و به نظر می رسید که خیلی راحت به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The characteristic of the life include non-specialization, uniqueness, comprehensiveness and surmountable possibility.
[ترجمه گوگل]از ویژگی های زندگی می توان به غیرتخصصی، منحصر به فرد بودن، جامعیت و امکان غلبه پذیری اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]ویژگی زندگی شامل non، منحصر به فردی، جامعیت و possibility احتمالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These problems loom large right now but are probably surmountable with ingenuity.
[ترجمه گوگل]این مشکلات در حال حاضر بزرگ هستند، اما احتمالاً با نبوغ قابل حل هستند
[ترجمه ترگمان]این مشکلات در حال حاضر بزرگ به نظر می رسند اما احتمالا با نبوغ عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Due to various reasons, I can not accept his affection, the two have always maintained at a friend's relationship, there is no surmountable, but he was always concerned about all I got.
[ترجمه گوگل]به دلایل مختلف، من نمی توانم محبت او را بپذیرم، این دو همیشه در رابطه با یک دوست حفظ شده اند، هیچ قابل غلبه ای وجود ندارد، اما او همیشه در مورد همه چیز من نگران بود
[ترجمه ترگمان]به دلایل مختلف، من نمی توانم محبت او را قبول کنم، این دو همیشه در رابطه دوستی حفظ شده اند، اما او همیشه نگران چیزی است که من دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Still, if the ticket price is right and there's money to be made, these problems may be surmountable.
[ترجمه گوگل]با این حال، اگر قیمت بلیط مناسب باشد و پولی برای ساختن وجود داشته باشد، ممکن است این مشکلات قابل حل باشند
[ترجمه ترگمان]با این حال، اگر قیمت بلیط درست باشد و پول لازم باشد، این مشکلات ممکن است surmountable باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The good news is that the technology for capture and storage already exists and that the obstacles hindering implementation seem to be surmountable .
[ترجمه گوگل]خبر خوب این است که فناوری ضبط و ذخیره سازی در حال حاضر وجود دارد و به نظر می رسد که موانعی که مانع اجرای آن می شوند قابل رفع هستند
[ترجمه ترگمان]خبر خوب این است که فن آوری برای ثبت و نگهداری از قبل وجود دارد و موانعی که مانع اجرای آن می شوند به نظر surmountable می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But Confucius is the sun and the moon so that he is not surmountable at all.
[ترجمه گوگل]اما کنفوسیوس خورشید و ماه است به طوری که اصلاً قابل غلبه نیست
[ترجمه ترگمان]اما کنفسیوس خورشید و ماه است به طوری که اصلا به او زل نمی زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فائق شدنی (صفت)
superable, surmountable

بالا قرار گرفتنی (صفت)
surmountable

برطرف کردنی (صفت)
surmountable

انگلیسی به انگلیسی

• can be overcome, can be defeated

پیشنهاد کاربران

Other synonyms for surmountable:
conquerable, superable, vincible, stoppable, beatable, achievable, attainable, winnable, manageable
قابل رفع
قابل انجام

بپرس