surliness

جمله های نمونه

1. But he concedes that surliness endures, even among waiters and waitresses who grew up in the privatised, post-Soviet years.
[ترجمه گوگل]اما او اذعان می‌کند که غم‌انگیز ماندگار است، حتی در میان پیشخدمت‌ها و پیشخدمت‌هایی که در سال‌های خصوصی‌سازی شده پس از شوروی بزرگ شده‌اند
[ترجمه ترگمان]اما او تصدیق می کند که surliness حتی در میان پیشخدمت ها و گارسون ها که در بخش های خصوصی و پس از اتحاد جماهیر شوروی بزرگ شده اند، جان سالم به در برده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mr. Rochester : Well, endure my surliness without being hurt .
[ترجمه گوگل]آقای روچستر: خب، بی‌حوصلگی من را بدون اینکه صدمه ببینم تحمل کن
[ترجمه ترگمان]آقای راچستر، بی آن که صدمه ببیند، surliness را تحمل کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His surliness is caused by his lack of breeding .
[ترجمه گوگل]سرگیجه او به دلیل عدم پرورش اوست
[ترجمه ترگمان]surliness او ناشی از نبود زاد و ولد او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For one thing, these three women are cheerful and polite, with none of the surliness characterizing other punk rockers.
[ترجمه گوگل]برای یک چیز، این سه زن شاد و مودب هستند، و هیچ یک از هوسبازی های دیگر پانک راک ها را مشخص نمی کند
[ترجمه ترگمان]برای یک چیز، این سه زن شاد و مودب هستند، با هیچ یک از the punk دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Harrison sat in smug satisfaction at the look of surliness on Major Calder's face.
[ترجمه گوگل]هریسون با خشنود بودن از چهره گیج کننده سرگرد کالدر نشسته بود
[ترجمه ترگمان]هریسون با حالتی حاکی از رضایت بر چهره سرگرد Calder نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• tendency towards ill-humor, temper, irritability, sullenness

پیشنهاد کاربران

" ناخوشایندی - تندی "
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : surliness
✅️ صفت ( adjective ) : surly
✅️ قید ( adverb ) : surlily
بدخلقی، بدعنقی، تندخویی

بپرس