surfboard

/ˈsɜːrfˌbɔːrd//ˈsɜːfbɔːd/

معنی: تخته مخصوص اسکی روی آب
معانی دیگر: تخته ی موج سواری، اسکی غلتاب سواری، تخته مخصوص اسکی روی اب، اسکی ابی بازی کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a long, narrow board on which a person kneels, stands, or lies while surfing.

جمله های نمونه

1. I'mgoing to buy a surfboard and learn to surf.
[ترجمه گوگل]من می خواهم یک تخته موج سواری بخرم و موج سواری را یاد بگیرم
[ترجمه ترگمان]دلم می خواهد یک surfboard بخرم و یاد بگیرم که به گشت و گذار بپردازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We strapped the surfboard to the car roof.
[ترجمه گوگل]تخته موج سواری را به سقف ماشین بستیم
[ترجمه ترگمان]تخته موج سواری را به سقف ماشین بستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. By demonstrating his floating contraption - part surfboard, part kayak and part sailboard - Halfon hopes to create a tide of attention.
[ترجمه گوگل]هالفون با نشان دادن ابزار شناور خود - بخشی از تخته موج‌سواری، بخشی از کایاک و قسمتی از تخته بادبانی - امیدوار است که موجی از توجه را ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]کایاک بخش \"surfboard\" و \"sailboard\" (Halfon،)، با نشان دادن بازی شناور \"surfboard\" (part part)، امیدوار است که موجی از توجه را به وجود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You breathe a burning surfboard and you die.
[ترجمه گوگل]یک تخته موج سواری در حال سوختن نفس می کشی و می میری
[ترجمه ترگمان]تو تخته موج سواری را می کشی و می میری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Stories that she lightheartedly tipped him off his surfboard do not ring true of Diana who was totally in awe of him.
[ترجمه گوگل]داستان‌هایی که او با کمال میل او را از تخته موج‌سواری‌اش نادیده می‌گرفت، در مورد دایانا که کاملاً از او ترسیده بود صادق نیست
[ترجمه ترگمان]Stories که او او را از روی تخته موج سواری آگاه ساخته بود، درست مثل دیانا بود که از او می ترسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That's a really boss surfboard.
[ترجمه گوگل]این یک تخته موج سواری واقعاً رئیس است
[ترجمه ترگمان]این واقعا تخته موج سواری هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sports equipment: multi - color rope skipping, surfboard safety rope.
[ترجمه گوگل]تجهیزات ورزشی: طناب پرش چند رنگ، طناب ایمنی تخته موج سواری
[ترجمه ترگمان]تجهیزات ورزشی: طناب multi skipping، طناب ایمنی surfboard
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A used surfboard costs about $ 200, much too high a price to pay for most Senegalese.
[ترجمه گوگل]یک تخته موج سواری دست دوم حدود 200 دلار قیمت دارد که برای اکثر سنگالی ها بسیار بالاست
[ترجمه ترگمان]هزینه surfboard استفاده شده در حدود ۲۰۰ دلار، بسیار بالا است و قیمت آن بیشتر از این است که برای اکثر مردم سنگال هزینه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Grab 6 your surfboard, sunscreen, and swimsuit, then head to the Gold Coast for a great time.
[ترجمه گوگل]تخته موج سواری، کرم ضد آفتاب و لباس شنا خود را 6 بردارید، سپس برای گذراندن اوقاتی عالی به ساحل طلایی بروید
[ترجمه ترگمان]۶، کرم ضد آفتاب، کرم ضد آفتاب و لباس شنا را بردارید، سپس به مدت بسیار زیادی به سمت ساحل طلایی بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Three side surfboard, Carpet, Board with your Co. nhame, Two lhamplifierlifiers, Recta singlegular desk, Two chairs, one 220V/15A socket.
[ترجمه گوگل]تخته موج سواری سه طرفه، فرش، تخته با شرکت شما nhame، دو تقویت کننده lhamplifier، میز تکی رکتا، دو صندلی، یک سوکت 220V/15A
[ترجمه ترگمان]سه طبقه، فرش، تخته با شرکت شما nhame، دو صندلی، میز تحریرش، دو صندلی، یک ۲۲۰ V \/ ۱۵ A سوکت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She grabbed a surfboard and rushed into the ocean.
[ترجمه گوگل]او تخته موج سواری را برداشت و با عجله به داخل اقیانوس رفت
[ترجمه ترگمان]تخته موج سواری را برداشت و به سمت اقیانوس دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nancy : You a board, likes surfboard, but you go down hills on snow, like skiing.
[ترجمه گوگل]نانسی: شما یک تخته هستید، تخته موج سواری را دوست دارید، اما از تپه ها روی برف پایین می روید، مانند اسکی
[ترجمه ترگمان]تو تخته موج سواری دوست داری، اما تو هم مثل اسکی روی برف راه میری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Where can I rent a surfboard?
[ترجمه گوگل]کجا می توانم تخته موج سواری اجاره کنم؟
[ترجمه ترگمان]کجا میتونم تخته موج سواری اجاره کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the beginning, she put Faith a surfboard to let him feel the movement.
[ترجمه گوگل]در ابتدا، او یک تخته موج سواری Faith قرار داد تا به او اجازه دهد حرکت را احساس کند
[ترجمه ترگمان]در ابتدا او ایمان را بر آن داشت که به او اجازه دهد که جنبش را احساس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I've actually never tired. Do you a surfboard?
[ترجمه گوگل]در واقع هیچ وقت خسته نشدم آیا تخته موج سواری دارید؟
[ترجمه ترگمان]راستش هیچ وقت خسته نشدم تخته موج سواری داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تخته مخصوص اسکی روی آب (اسم)
surfboard

انگلیسی به انگلیسی

• narrow lightweight board used for riding ocean waves
a surfboard is a long narrow board that is used in surfing.
long board used for gliding on water

پیشنهاد کاربران

surfboard ( n ) ( sərfbɔrd ) ( also board ) =a long, narrow board used for surfing
surfboard
noun - countable :
تخته موج سواری ( تخته بلند ساخته شده از پلاستیک ، چوب و . . . که موج سواران به هنگام موج سواری روی آن می ایستند. )
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/surfboard
surfboard ( ورزش )
واژه مصوب: تخته موج
تعریف: تختۀ بلند و باریک و سبکی که از آن برای موج سواری استفاده می شود
تخته موج سوارز
تخته ای که با آن موج سواری می کنند.
surf به معنای گلم گشت، تفریح، سفر درون شهری کوتاه
و
board هم به معنای تکه ای تخت
است.
تخته موج سواری
تخته اسکی روی آب

بپرس