1. We admired the sureness of the orchestra's playing.
[ترجمه گوگل]ما مطمئن بودن نوازندگی ارکستر را تحسین کردیم
[ترجمه ترگمان]ما صدای نواختن ارکستر را تحسین می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما صدای نواختن ارکستر را تحسین می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I admire her lightness/sureness of touch as a cook.
[ترجمه گوگل]من سبکی / اطمینان از لمس او را به عنوان یک آشپز تحسین می کنم
[ترجمه ترگمان]من سبک او را تحسین می کنم که به اندازه یک آشپز به من دست بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من سبک او را تحسین می کنم که به اندازه یک آشپز به من دست بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. There is no sureness of touch, no deft ability to square circles as and when required.
[ترجمه گوگل]هیچ اطمینانی در لمس وجود ندارد، هیچ توانایی ماهرانه ای برای مربع کردن دایره ها در صورت لزوم وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ نیروی مشخصی برای لمس کردن وجود ندارد، هیچ توانایی ماهر در دایره مربعی و زمانی که نیاز باشد وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هیچ نیروی مشخصی برای لمس کردن وجود ندارد، هیچ توانایی ماهر در دایره مربعی و زمانی که نیاز باشد وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Through the sureness of fire and times burnt clear-hear it in the lineaments' song.
[ترجمه گوگل]از طریق یقین آتش و روزگار سوخته، آن را در آواز خطیان بشنو
[ترجمه ترگمان]از طریق همان قاطعیت آتش و زمان، صدای آن را در آهنگ خطوط چهره به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از طریق همان قاطعیت آتش و زمان، صدای آن را در آهنگ خطوط چهره به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Moving with the sureness of a cat on the prowl, he flitted back through the hold and outside.
[ترجمه گوگل]با اطمینان یک گربه در حال حرکت، او از داخل انبار و بیرون به عقب رفت
[ترجمه ترگمان]با اطمینان گربه ای که در جست و جوی یک گربه پرسه می زد، از انبار بیرون آمد و بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با اطمینان گربه ای که در جست و جوی یک گربه پرسه می زد، از انبار بیرون آمد و بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Diligent; with sureness; responsible; everytime fulfil my duties to my own work.
[ترجمه گوگل]کوشا؛ با اطمینان؛ مسئول هر بار وظایفم را در قبال کار خودم انجام دهم
[ترجمه ترگمان]Diligent؛ با اطمینان؛ مسئولیت؛ هر وقت هر وقت وظیفه خود را به کار خودم انجام می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Diligent؛ با اطمینان؛ مسئولیت؛ هر وقت هر وقت وظیفه خود را به کار خودم انجام می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Well, I have sureness I will travel at least the great pan of the way there.
[ترجمه گوگل]خوب، من مطمئن هستم که حداقل تابه بزرگ راه را به آنجا سفر خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]خوب، من حتم دارم که حداقل یک ظرف بزرگ راه را به آنجا خواهم برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خوب، من حتم دارم که حداقل یک ظرف بزرگ راه را به آنجا خواهم برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. There is an ease, a sureness, a lightness of touch, that comes from mastery.
[ترجمه گوگل]سهولت، اطمینان، سبکی لمس وجود دارد که از تسلط ناشی می شود
[ترجمه ترگمان]نوعی آسودگی، همان قاطعیت، سبکی از لامسه، که از تسلط بر می آید، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نوعی آسودگی، همان قاطعیت، سبکی از لامسه، که از تسلط بر می آید، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. There is an ease, a sureness, a lightness of touch, that comes from the mastery.
[ترجمه گوگل]سهولت، اطمینان، سبکی لمس وجود دارد که از تسلط ناشی می شود
[ترجمه ترگمان]نوعی آسودگی، همان قاطعیت، سبکی از لامسه، که از تسلط بر می آید، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نوعی آسودگی، همان قاطعیت، سبکی از لامسه، که از تسلط بر می آید، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Following the trail with the sureness of a bloodhound, came the general.
[ترجمه گوگل]ژنرال به دنبال دنباله رو با اطمینان از یک سگ خونخوار آمد
[ترجمه ترگمان]ژنرال به دنبال رد پای سگ شکاری آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ژنرال به دنبال رد پای سگ شکاری آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The leader wants blameless be an official, sureness works, must first aboveboard be an upright.
[ترجمه گوگل]رهبر می خواهد بی تقصیر یک مقام رسمی باشد، یقین کار می کند، ابتدا باید یک قائم باشد
[ترجمه ترگمان]این رهبر می خواهد که یک مقام رسمی و مطمئن باشد، ابتدا باید یک راست راست راست باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این رهبر می خواهد که یک مقام رسمی و مطمئن باشد، ابتدا باید یک راست راست راست باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Her adventurousness, sureness of purpose, and intelligence save her husband's friend.
[ترجمه گوگل]ماجراجویی، اطمینان از هدف و هوش او، دوست شوهرش را نجات می دهد
[ترجمه ترگمان]adventurousness، اطمینان از عمد، و هوش دوست شوهرش را نجات می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]adventurousness، اطمینان از عمد، و هوش دوست شوهرش را نجات می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Riven forgot why he had come, and stood in grudging admiration for their speed and sureness.
[ترجمه گوگل]ریون فراموش کرد که چرا آمده است و به خاطر سرعت و اطمینان آنها در تحسین شدید ایستاد
[ترجمه ترگمان]فراموش کرده بود که چرا به اینجا آمده است و با اکراه به خاطر سرعت و sureness آن ها با اکراه ایستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فراموش کرده بود که چرا به اینجا آمده است و با اکراه به خاطر سرعت و sureness آن ها با اکراه ایستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. For the first time in many years, maybe ever, he felt a sense of sureness about himself.
[ترجمه گوگل]برای اولین بار پس از چندین سال، شاید همیشه، او نسبت به خودش احساس اطمینان کرد
[ترجمه ترگمان]برای اولین بار در سال های بی شمار، شاید هرگز، احساس اطمینان به خود نسبت به خودش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای اولین بار در سال های بی شمار، شاید هرگز، احساس اطمینان به خود نسبت به خودش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید