surcharge

/sərˈt͡ʃɑːrdʒ//ˈsɜːt͡ʃɑːdʒ/

معنی: جریمه، اضافه بها، نرخ اضافیمالیات اضافی، تحمیل کردن، زیاد پر کردن، زیاد بار کردن، اضافه کردن، زیاد ستاندن
معانی دیگر: اضافه هزینه، اضافه قیمت، اضافه نرخ، افزون بها، اضافه پرداخت، عوارض اضافی، اضافه مالیات، زیادی بار کردن، پربار کردن، تحمیل کردن، (بیش از گنجایش) پرکردن، مملو کردن، چپاندن، نشان اضافه قیمت به تمبر پست زدن، قیمت اضافی که روی تمبرهای پیشین چاپ می شود، (حقوق) تحمیل اضافه هزینه، دریافت مالیات یا بهای اضافی، (از مشتری و غیره) زیادی گرفتن، زیاد ستانی کردن، مغبون کردن، اجحاف کردن (overcharge هم می گویند)، تحمیل کردن زیاد پرکردن، نر  اضافی مالیات اضافی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an added charge; tax.
مشابه: extra

- a surcharge on luxury items
[ترجمه گوگل] هزینه اضافی برای اقلام لوکس
[ترجمه ترگمان] مبلغی اضافی بابت اجناس لوکس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a mark printed over a stamp that changes its face value.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: surcharges, surcharging, surcharged
مشتقات: surcharger (n.)
(1) تعریف: to set an additional charge on; tax.

- Cigarettes are surcharged.
[ترجمه گوگل] سیگار اضافه می شود
[ترجمه ترگمان] سیگار surcharged است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to charge (a buyer) too much for something; overcharge.

جمله های نمونه

1. there is a 10% surcharge on saturday tickets
بلیط های روز شنبه ده درصد اضافه قیمت خواهند داشت.

2. There is a surcharge for excess baggage.
[ترجمه گوگل]برای چمدان های مازاد هزینه اضافی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]a اضافی برای باره ای اضافی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A surcharge of 40 francs was added to our bill.
[ترجمه گوگل]40 فرانک اضافه به صورت حساب ما اضافه شد
[ترجمه ترگمان]A از ۴۰ فرانک به صورت ما افزوده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is a 2% surcharge on credit card users.
[ترجمه گوگل]برای کاربران کارت اعتباری 2 درصد اضافه هزینه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]۲ % مالیات بر روی کاربران کارت اعتباری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A surcharge may be made for deliveries outside normal hours.
[ترجمه گوگل]ممکن است برای تحویل در خارج از ساعات عادی هزینه اضافی اعمال شود
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است برای تحویل در خارج از ساعات عادی انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But there may be a surcharge.
[ترجمه گوگل]اما ممکن است هزینه اضافی وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]اما شاید مالیات اضافی هم باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The surcharge will not be applied to representatives' orders or dues supplied as part of a previous large order.
[ترجمه گوگل]هزینه اضافی برای سفارش های نمایندگان یا حق الزحمه ارائه شده به عنوان بخشی از سفارش بزرگ قبلی اعمال نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]مالیات اضافی برای نمایندگان سفارش یا عوارض تعیین شده به عنوان بخشی از یک سفارش بزرگ قبلی اعمال نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To avoid settlement problems at this location a surcharge embankment was constructed and monitored over a period of months.
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از مشکلات سکونت در این مکان، یک خاکریز اضافی ساخته شد و طی چند ماه نظارت شد
[ترجمه ترگمان]برای اجتناب از مشکلات حل و فصل در این مکان، خاکریزی لغو شده و در طول یک دوره از ماه ها نظارت و نظارت گردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Examples of calculation of the contribution surcharge are enclosed for your reference.
[ترجمه گوگل]نمونه هایی از محاسبه اضافه هزینه سهم برای مرجع شما ضمیمه شده است
[ترجمه ترگمان]مثال هایی از محاسبه هزینه ها اضافه برای مرجع شما ضمیمه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The carrier will collect a declare value surcharge.
[ترجمه گوگل]شرکت حامل هزینه اضافه ارزش اعلامی را دریافت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]حامل یک اعلان کننده ارزش افزوده را جمع آوری خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We have slashed the National Insurance Surcharge.
[ترجمه گوگل]ما هزینه بیمه ملی را کاهش داده ایم
[ترجمه ترگمان] ما به بیمه ملی دستبرد زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And there is a 20 % surcharge for making a house call after midnight.
[ترجمه گوگل]و برای مکالمه بعد از نیمه شب 20 درصد اضافه هزینه دارد
[ترجمه ترگمان]و برای اینکه یک خانه پس از نیمه شب تماس بگیرد، ۲۰ درصد مالیات اضافی نیز وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A surcharge will be levied for any repositioning of exhibits.
[ترجمه گوگل]برای هر گونه تغییر مکان نمایشگاه ها هزینه اضافی دریافت می شود
[ترجمه ترگمان]یک مالیات اضافی برای هر تغییر مکان نمایش داده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Departure taxes, airlines insurance surcharge, airlines fuel surcharge and agent service fee are not included.
[ترجمه گوگل]مالیات خروج، هزینه اضافی بیمه خطوط هوایی، هزینه اضافی سوخت خطوط هوایی و هزینه خدمات نمایندگی شامل نمی شود
[ترجمه ترگمان]مالیات در حال خروج، شرکت های هواپیمایی کاهش یافت، خطوط هوایی افزایش یافته و هزینه خدمات نماینده گنجانده نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جریمه (اسم)
forfeiture, fine, surcharge, mulct, sconce, penalty, forfeit

اضافه بها (اسم)
surcharge

نرخ اضافیمالیات اضافی (اسم)
surcharge

تحمیل کردن، زیاد پر کردن (فعل)
surcharge

زیاد بار کردن (فعل)
surcharge, overset, overlay, overload

اضافه کردن (فعل)
add, surcharge, step up, aggravate, subjoin

زیاد ستاندن (فعل)
surcharge, extort

تخصصی

[حسابداری] پرداختهای اضافی
[عمران و معماری] سربار - روبار - بارزنده
[زمین شناسی] سر بار، روبار- بارزنده
[حقوق] اجحاف کردن، اضافه بار کردن، مالیات یا هزینه اضافی، هزینه معطلی کشتی در بندر، از قلم افتادگی در حساب که باید به بستانکار همان حساب منظور شود، جریمه متعلقه به امین (یا مسؤول شناختن امین) بابت تخلف از وظایف محوله

انگلیسی به انگلیسی

• additional amount added to the usual price; excessively high price; overly heavy load or burden
add an additional cost to; overcharge; overburden
a surcharge is an extra amount of money in addition to the usual payment for something. it is imposed for a specific reason, for example by a company because costs have risen or by a government as a tax.

پیشنهاد کاربران

اضافه بار کردن ، مالیات یا هزینه اضافی ، هزینه معطلی کشتی در بندر ، از قلم افتادگی در حساب که باید به بستانکار همان حساب منظور شود ، جریمه متعلقه به امین ( یا مسؤول شناختن امین ) بابت تخلف از وظایف محوله
...
[مشاهده متن کامل]
، اضافه بارهزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی دربندر دریافت می شودمالیات اضافی بعنوان جریمه گرفتن ،

surcharge ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: اضافه‏هزینه
تعریف: هزینه‏هایی که در شرایط غیرمتعارف در مقابل ارائۀ خدمات ویژه از سفارش‏دهنده دریافت می‏شود، مانند هزینۀ ورود کشتی به منطقۀ جنگی
NOUN
اضافه هزینه - اضافه پرداخت ( تحمیلی ) - اضافه بها - اضافه نرخ - اضافه قیمت
💠 Israel - Palestine conflict
Has the US - led Red Sea force calmed shippers amid Houthi attacks?
Maersk will resume shipping through the Red Sea but concerns remain. Meanwhile, France, Spain and Italy have dropped out of the force.
...
[مشاهده متن کامل]

. . .
But when tankers and container ships in the Red Sea started taking hits almost daily, the escalation was undeniable. Many of the world’s biggest shipping companies shifted from going through the Suez Canal to the longer and more expensive route around Africa. Commercial carriers now introduced a $700 surcharge on each container sailing the longer route.
💠 Surcharges on fruit and vegetables will be removed by the end of the year
@CambridgeDictionary

بارگیری
بار جانبی ناشی از وارد آمدن بار ( مانند بار ناشی از خاک محبوس ) روی یک سیستم نگهدارنده عمودی مثل دیوار حائل یا پایه نگهدارنده
باری که اضافه بر بار عمودی وارد شده، به سیستم وارد می آید.
بسته به مورد می تواند به صورت "بار اضافی" یا "بار جانبی" ترجمه شود.
[Civil][Mining] lateral pressure on a vertical retaining system due to surcharge loads. . . . The surcharge loads can be point loads, line loads, strip loads, area loads, or a combination of all the loads.
تحمیل کردن ، خودرا بکسی نزدیک کردن بیخودی
تحمیل کردن

بپرس