supremacy

/səˈpreməsi//sʊˈpreməsi/

معنی: سبقت، برتری، تفوق، بلندی، افراشتگی
معانی دیگر: چیرگی، استیلا، چیری، رفت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: supremacies
(1) تعریف: supreme power or authority.
مترادف: dominion, sovereignty
مشابه: majesty

- Members of the ruling party saw the protests as a threat to their supremacy.
[ترجمه گوگل] اعضای حزب حاکم اعتراضات را تهدیدی برای برتری خود می دانستند
[ترجمه ترگمان] اعضای حزب حاکم شاهد اعتراضات به عنوان تهدیدی برای برتری آن ها بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the state or condition of being supreme.
مترادف: preeminence

جمله های نمونه

1. he postulated supremacy over our nation
او داعیه ی چیرگی بر ملت ما را داشت.

2. The conservative old guard had re-established its political supremacy.
[ترجمه گوگل]گارد قدیمی محافظه کار برتری سیاسی خود را دوباره برقرار کرده بود
[ترجمه ترگمان]گارد قدیمی محافظه کار، برتری سیاسی خود را دوباره برقرار کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Coal gave the region industrial supremacy.
[ترجمه گوگل]زغال سنگ به منطقه برتری صنعتی داد
[ترجمه ترگمان]زغال سنگ به این منطقه برتری صنعتی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A tumult of feelings inside her fought for supremacy.
[ترجمه گوگل]غوغایی از احساسات درون او برای برتری جنگید
[ترجمه ترگمان]موجی از احساسات درون او برای برتری مبارزه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The company has established total supremacy over its rivals.
[ترجمه گوگل]این شرکت برتری کاملی بر رقبای خود ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت بر رقیبان خود برتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The company has begun to challenge the supremacy of the current leading manufacturers in the textiles industry.
[ترجمه گوگل]این شرکت شروع به به چالش کشیدن برتری تولید کنندگان پیشرو فعلی در صنعت نساجی کرده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت شروع به به چالش کشیدن برتری تولیدکنندگان پیشتاز در صنعت نساجی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The fight for supremacy in the sport is on.
[ترجمه گوگل]مبارزه برای برتری در این ورزش ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]مبارزه برای برتری در ورزش ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. No one could challenge her supremacy in gymnastics.
[ترجمه گوگل]هیچ کس نتوانست برتری او را در ژیمناستیک به چالش بکشد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی توانست برتری او را در ژیمناستیک مقاومت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Supremacy over earth is achieved through mastery of the heavens.
[ترجمه گوگل]برتری بر زمین با تسلط بر آسمان ها حاصل می شود
[ترجمه ترگمان]قدرت سحر و جادو در بر روی زمین است که بر احاطه و تسلط بر خدایان تسلط یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Assertion of her supremacy over the other members of the politburo was an essential step to confirming her position as heir-apparent.
[ترجمه گوگل]ادعای برتری او بر سایر اعضای دفتر سیاسی گامی اساسی برای تأیید موقعیت او به عنوان وارث ظاهری بود
[ترجمه ترگمان]Assertion از برتری او بر دیگر اعضای هیات اجرایی یک گام اساسی برای تایید موقعیت وی به عنوان ولیعهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But after 194 Nehru began to assert his supremacy and sack party chiefs who opposed him.
[ترجمه گوگل]اما پس از سال 194 نهرو شروع به ادعای برتری خود کرد و روسای حزب را که مخالف او بودند برکنار کرد
[ترجمه ترگمان]اما به این ترتیب، Nehru به تدریج برتری خود را نسبت به روسای حزب و sack که با او مخالف بودند، ابراز می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Here again Suger was reasserting royal supremacy in a world which had long been deaf to such claims.
[ترجمه گوگل]در اینجا نیز سوگر بار دیگر بر برتری سلطنتی در جهانی که مدت‌ها نسبت به چنین ادعاهایی ناشنوا بود، تأکید می‌کرد
[ترجمه ترگمان]در اینجا بار دیگر Suger برتری سلطنتی را در دنیایی که مدت ها بود نسبت به چنین ادعاهایی کر کرده بود، در بر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The battle for political supremacy was thus carried over to the Congress itself.
[ترجمه گوگل]بنابراین نبرد برای برتری سیاسی به خود کنگره منتقل شد
[ترجمه ترگمان]بنابراین نبرد برای برتری سیاسی به خود کنگره نیز ادامه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Its soaring walls and towers are challenged for supremacy only by the purple mass of distant Snowdonia.
[ترجمه گوگل]دیوارها و برج های سر به فلک کشیده آن تنها توسط توده بنفش اسنودونیا دوردست به چالش کشیده می شوند
[ترجمه ترگمان]دیواره ای بلند و برج های بلند آن فقط با توده بنفش of دوردست به چالش کشیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Republican constitutions had supremacy over laws adopted by the Supreme Soviet.
[ترجمه گوگل]قانون اساسی جمهوری خواهان بر قوانین تصویب شده توسط شورای عالی برتری داشتند
[ترجمه ترگمان]قانون اساسی جمهوری خواهان بر قانون های تصویب شده توسط اتحاد جماهیر شوروی برتری داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سبقت (اسم)
advance, lead, precession, antecedence, overtaking, overtake, precedence, advantage, supremacy, dominance

برتری (اسم)
influence, power, leadership, precedence, advantage, preponderance, excellence, superiority, supremacy, preference, priority, profit, predominance, vantage, primacy, hegemony, distinction, predomination, prominence, salience, saliency, headship, majesty, excellency, predominancy, pre-eminence

تفوق (اسم)
prevalence, influence, advantage, excellence, superiority, supremacy, predominance, domination, ascendancy, vantage, ascendency, hegemony, headship, predominancy, pre-emimence

بلندی (اسم)
elevation, lift, supremacy, height, altitude, looming, eminence, sublimity, exaltation, eminency, toft

افراشتگی (اسم)
supremacy, sublimity

انگلیسی به انگلیسی

• state of being supreme; highest authority, greatest power; domination; superiority
if one group of people has supremacy over another group, they are more powerful than the second group.

پیشنهاد کاربران

سیادت
آقایی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : supremacy / supremacist / supremo
صفت ( adjective ) : supreme
قید ( adverb ) : supremely
مسعود جان!
تَفَوُّق
توفق
آقابالاسری
noun
[noncount] :
🔴 the quality or state of having more power, authority, or status than anyone else : the state of being supreme
◀️military/economic supremacy
◀️a battle/struggle for supremacy
Sheikh Yamani, Mastermind of Saudi Oil Supremacy, Dies at 90
Wall Street Journal@
برترپنداری
برتری, بزرگی

بپرس