1. he postulated supremacy over our nation
او داعیه ی چیرگی بر ملت ما را داشت.
2. The conservative old guard had re-established its political supremacy.
[ترجمه گوگل]گارد قدیمی محافظه کار برتری سیاسی خود را دوباره برقرار کرده بود
[ترجمه ترگمان]گارد قدیمی محافظه کار، برتری سیاسی خود را دوباره برقرار کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Coal gave the region industrial supremacy.
[ترجمه گوگل]زغال سنگ به منطقه برتری صنعتی داد
[ترجمه ترگمان]زغال سنگ به این منطقه برتری صنعتی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A tumult of feelings inside her fought for supremacy.
[ترجمه گوگل]غوغایی از احساسات درون او برای برتری جنگید
[ترجمه ترگمان]موجی از احساسات درون او برای برتری مبارزه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The company has established total supremacy over its rivals.
[ترجمه گوگل]این شرکت برتری کاملی بر رقبای خود ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت بر رقیبان خود برتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The company has begun to challenge the supremacy of the current leading manufacturers in the textiles industry.
[ترجمه گوگل]این شرکت شروع به به چالش کشیدن برتری تولید کنندگان پیشرو فعلی در صنعت نساجی کرده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت شروع به به چالش کشیدن برتری تولیدکنندگان پیشتاز در صنعت نساجی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The fight for supremacy in the sport is on.
[ترجمه گوگل]مبارزه برای برتری در این ورزش ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]مبارزه برای برتری در ورزش ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. No one could challenge her supremacy in gymnastics.
[ترجمه گوگل]هیچ کس نتوانست برتری او را در ژیمناستیک به چالش بکشد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی توانست برتری او را در ژیمناستیک مقاومت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Supremacy over earth is achieved through mastery of the heavens.
[ترجمه گوگل]برتری بر زمین با تسلط بر آسمان ها حاصل می شود
[ترجمه ترگمان]قدرت سحر و جادو در بر روی زمین است که بر احاطه و تسلط بر خدایان تسلط یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Assertion of her supremacy over the other members of the politburo was an essential step to confirming her position as heir-apparent.
[ترجمه گوگل]ادعای برتری او بر سایر اعضای دفتر سیاسی گامی اساسی برای تأیید موقعیت او به عنوان وارث ظاهری بود
[ترجمه ترگمان]Assertion از برتری او بر دیگر اعضای هیات اجرایی یک گام اساسی برای تایید موقعیت وی به عنوان ولیعهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. But after 194 Nehru began to assert his supremacy and sack party chiefs who opposed him.
[ترجمه گوگل]اما پس از سال 194 نهرو شروع به ادعای برتری خود کرد و روسای حزب را که مخالف او بودند برکنار کرد
[ترجمه ترگمان]اما به این ترتیب، Nehru به تدریج برتری خود را نسبت به روسای حزب و sack که با او مخالف بودند، ابراز می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Here again Suger was reasserting royal supremacy in a world which had long been deaf to such claims.
[ترجمه گوگل]در اینجا نیز سوگر بار دیگر بر برتری سلطنتی در جهانی که مدتها نسبت به چنین ادعاهایی ناشنوا بود، تأکید میکرد
[ترجمه ترگمان]در اینجا بار دیگر Suger برتری سلطنتی را در دنیایی که مدت ها بود نسبت به چنین ادعاهایی کر کرده بود، در بر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The battle for political supremacy was thus carried over to the Congress itself.
[ترجمه گوگل]بنابراین نبرد برای برتری سیاسی به خود کنگره منتقل شد
[ترجمه ترگمان]بنابراین نبرد برای برتری سیاسی به خود کنگره نیز ادامه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Its soaring walls and towers are challenged for supremacy only by the purple mass of distant Snowdonia.
[ترجمه گوگل]دیوارها و برج های سر به فلک کشیده آن تنها توسط توده بنفش اسنودونیا دوردست به چالش کشیده می شوند
[ترجمه ترگمان]دیواره ای بلند و برج های بلند آن فقط با توده بنفش of دوردست به چالش کشیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Republican constitutions had supremacy over laws adopted by the Supreme Soviet.
[ترجمه گوگل]قانون اساسی جمهوری خواهان بر قوانین تصویب شده توسط شورای عالی برتری داشتند
[ترجمه ترگمان]قانون اساسی جمهوری خواهان بر قانون های تصویب شده توسط اتحاد جماهیر شوروی برتری داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید