supraorbital


واقع در بالای حدقه ی چشم، زبر چشمی، واقع دربالای کاسه چشم

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: above the eye socket. (Cf. suborbital.)

جمله های نمونه

1. Objective: To discuss the feasibility of supraorbital keyhole approach in treating pituitary adenoma.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی امکان سنجی روش سوراخ کلید سوپرااوربیتال در درمان آدنوم هیپوفیز
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی امکان رویکرد سوراخ کلید supraorbital در درمان هیپوفیز adenoma
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Conclusion: To know the pneumatization of the supraorbital cell of frontal-ethmoid sinus is very important for the nasal minimal-invasive operation.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: آگاهی از پنوماتیزاسیون سلول فوق اوربیتال سینوس فرونتال-اتموئید برای عمل جراحی کم تهاجمی بینی بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: برای شناخت the سلول supraorbital از سینوس قدامی - ethmoid برای عمل minimal بینی بسیار مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective To evaluate the technique and effect of supraorbital keyhole approach for removing tuberculum sellae meningiomas.
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی تکنیک و تأثیر روش سوراخ کلید سوپرااوربیتال برای برداشتن مننژیوم توبرکلوم سلا
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی این روش و اثر سوراخ کلید supraorbital برای حذف tuberculum sellae meningiomas
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective In order to protect the supraorbital neurovessels and the branches of facial nerve and avoid the disadvantages of adjusting the tension of the flap by suturing and removing repeatedly.
[ترجمه گوگل]هدف به منظور محافظت از عروق عصبی فوق اوربیتال و شاخه های عصب صورت و جلوگیری از مضرات تنظیم کشش فلپ با بخیه زدن و برداشتن مکرر
[ترجمه ترگمان]هدف برای حفاظت از supraorbital neurovessels و شاخه های عصب چهره و جلوگیری از معایب تنظیم کشش دریچه توسط suturing و حذف مکرر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Methods:BR was induced by stimulating the supraorbital branch of trigeminal nerve, the recording electrodes were placed in bilateral musculi orbicularis oculi.
[ترجمه گوگل]روش کار: BR با تحریک شاخه فوقانی عصب سه قلو القا شد، الکترودهای ضبط در عضله چشمی دو طرفه قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش ها: BR با تحریک شاخه supraorbital از عصب trigeminal ایجاد شد، الکترودها در دو طرف musculi orbicularis oculi قرار داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Supraorbital rim fractures commonly coexist with other craniomaxillofacial injuries, especially with fractures of the anterior table of the frontal sinus.
[ترجمه گوگل]شکستگی‌های لبه فوق‌اوربیتال معمولاً با سایر آسیب‌های فک و صورت، به‌ویژه با شکستگی‌های جدول قدامی سینوس فرونتال همزیستی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]شکستگی های لبه Supraorbital معمولا همراه با جراحات سطحی دیگر، به ویژه با شکستگی جدول قدامی سینوس قدامی، وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective : To provide anatomic basis of the supraorbital keyhole approach.
[ترجمه گوگل]هدف: ارائه مبنای آناتومیک رویکرد سوراخ کلید فوق مداری
[ترجمه ترگمان]هدف: فراهم کردن مبنای ساختاری رویکرد سوراخ کلید supraorbital
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Distinct series on head region included the nasal, supraorbital, infraorbital, postorbital, oral, mandibular, gular, supraspiracular series and pair of dorsal line on the body.
[ترجمه گوگل]سری‌های متمایز در ناحیه سر شامل سری‌های بینی، فوق‌اوربیتال، اینفراربیتال، پس‌اوربیتال، دهانی، فک پایین، گولار، فوق‌اسپیراکولار و جفت خط پشتی روی بدن بود
[ترجمه ترگمان]سری Distinct در ناحیه سر شامل بینی، supraorbital، infraorbital، postorbital، oral، mandibular، gular، supraspiracular و جفت خط dorsal روی بدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective:To study the methods of craniotomy via supraorbital keyhole approach.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه روش‌های کرانیوتومی با رویکرد سوراخ کلید سوپرااوربیتال
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه روش های of از طریق سوراخ کلید supraorbital
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Results:Superior ophthalmic vein was consisted of supraorbital vein and communicating branch of angula vein.
[ترجمه گوگل]یافته ها: ورید چشمی فوقانی شامل ورید فوق اوربیتال و شاخه ارتباطی ورید آنگولا بود
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمایش روی رگه کاسه کاسه چشمی تشکیل می شد و در ارتباط با شاخه اصلی ارتباط برقرار می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective: To study the pneumatization of the supraorbital cell of frontal-ethmoid sinus.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه پنوماتیزاسیون سلول فوق اربیتال سینوس فرونتال-اتموئید
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه the سلول supraorbital در سینوس قدامی - ethmoid
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Methods:The process and effect were studied about supraorbital approach to 39 patients.
[ترجمه گوگل]روش کار: روند و تاثیر رویکرد فوق اوربیتال بر روی 39 بیمار مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش ها: فرآیند و تاثیر در مورد رویکرد supraorbital به ۳۹ بیمار مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The operative approaches included supraorbital keyhole approach in 3 post-mastoidal in 1 pterion in and temporal in
[ترجمه گوگل]رویکردهای جراحی شامل رویکرد سوراخ کلید سوپرااوربیتال در 3 بعد از ماستوئیدال در 1 پتریون داخل و گیجگاهی در
[ترجمه ترگمان]رویکردهای عملی شامل رویکرد سوراخ کلید supraorbital در ۳ post در ۱ pterion در ۱ pterion و زمانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are communicating branches among the temporal branches, the zygomatic branches and the supraorbital and lacrimal nerves of the ophthalmic nerve.
[ترجمه گوگل]شاخه های ارتباطی بین شاخه های تمپورال، شاخه های زیگوماتیک و اعصاب سوپرا اربیتال و اشکی عصب چشم وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در میان شاخه های زمانی، شاخه های zygomatic و عصب supraorbital و اشکی از عصب ophthalmic وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• located above the eye socket (anatomy)

پیشنهاد کاربران

فوق حدقه ای ( صفت ) : مربوط به یا واقع در بالای بالای حدقه چشم

بپرس