suppuration

/ˌsʌpjʊˈreɪʃn̩//ˌsʌpjʊˈreɪʃn̩/

معنی: جراحت، ترشح چرک، تولید جراحت، ترشح ریم
معانی دیگر: تولید جراحت، ترشح ریم، ترشح چرک، جراحت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the production or release of pus.

جمله های نمونه

1. The main reasons of suppuration from ear canal after mastoidotympanectomy are imperfection of focus clean and inadequate drainage of operative cavus.
[ترجمه گوگل]علت اصلی چروک شدن کانال گوش پس از ماستوئیدوتیمپانکتومی، ناقص بودن فوکوس تمیز و تخلیه ناکافی حفره عمل است
[ترجمه ترگمان]دلایل اصلی of از مجرای گوش پس از mastoidotympanectomy نقص تمرکز تمیز و تخلیه ناکافی of عامل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But the frankincense to already suppuration, the serious inflammation's flesh to have the cure repair function.
[ترجمه گوگل]اما کندر به در حال حاضر خفه، گوشت التهاب جدی به درمان عملکرد تعمیر
[ترجمه ترگمان]اما مر مر در حال حاضر suppuration، گوشت و تورم جدی را برای درمان درمان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Purification wounds, anti-itching, suppuration, burns, ringworm sores, sunburn, Hong Kong legs.
[ترجمه گوگل]زخم‌های تصفیه‌کننده، ضد خارش، چروک، سوختگی، زخم‌های حلقوی، آفتاب‌سوختگی، پاهای هنگ‌کنگ
[ترجمه ترگمان]زخم های پوستی، خارش ضد خارش، سوختگی، سوختگی، تاول تب خال، آفتاب سوختگی، پاهای هنگ کنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The wounds were free from suppuration and necrosis after subcutaneous implantation in all periods.
[ترجمه گوگل]زخم ها پس از کاشت زیر جلدی در تمام دوره ها عاری از چروک و نکروز بودند
[ترجمه ترگمان]زخم ها از suppuration و نکروز پس از کاشت زیرجلدی در تمام دوره ها رایگان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ears and nose produce a horrible, stinking, green discharge; ear infection with rupture and suppuration.
[ترجمه گوگل]گوش و بینی ترشحات سبز رنگ و وحشتناکی متعفن دارند عفونت گوش همراه با پارگی و چرک
[ترجمه ترگمان]گوش ها و بینی، بوی بد، متعفن، تخلیه سبز، عفونت گوش با گسیختگی و suppuration را ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I helped him at the Jie sore throats, a lot of suppuration release, the occasion will be cured Jie sore, is a very simple operation.
[ترجمه گوگل]من او را در گلو درد جی کمک کرد، بسیاری از انتشار چرکی، به مناسبت درمان خواهد شد جی زخم، یک عمل بسیار ساده است
[ترجمه ترگمان]من در گلو درد Jie به او کمک کردم، مقدار زیادی از suppuration آزاد شد، این بار زخم التیام پیدا خواهد کرد، عملیات بسیار ساده ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The experiments proved that the product can inhabit colon bacillus, golden yellow staphylococcus, green suppuration bacillus, White bead fungus.
[ترجمه گوگل]آزمایش‌ها ثابت کرد که این محصول می‌تواند در باسیل کولون، استافیلوکوک زرد طلایی، باسیل سبز چرک، قارچ مهره سفید زندگی کند
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها ثابت کردند که محصول می تواند در bacillus کلون، staphylococcus زرد طلایی، bacillus suppuration سبز، قارچ های bead سفید سکونت داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Results The diphtheria were excluded, . and the diagnosis were suppuration, intoxation, tonsillitis caused by arcanobacterium haemolyticum infection.
[ترجمه گوگل]ResultsThe دیفتری حذف شدند، و تشخيص آن عبارت بود از خفگي، مسموميت، ورم لوزه ناشي از عفونت آركانوباكتريوم هموليتيكوم
[ترجمه ترگمان]نتایج دیفتری حذف شد و تشخیص عفونت suppuration، intoxation، tonsillitis ناشی از عفونت arcanobacterium haemolyticum بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You kick the ball, there is a period of time the foot is lame, forcible inspection, found that large nail had all opened, under the nails of the skin has infection and suppuration.
[ترجمه گوگل]شما توپ را لگد می زنید، یک دوره زمانی وجود دارد که پا لنگ است، بازرسی اجباری، متوجه شد که ناخن بزرگ همه باز شده است، زیر ناخن های پوست عفونت و چرک دارد
[ترجمه ترگمان]شما توپ را لگد می کنید، یک دوره زمانی وجود دارد که پای لنگ، بازرسی اجباری و مشخص است که میخ بزرگ همه باز شده است، زیر ناخن های پوست عفونت و suppuration دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Doctor: I suggest that your ear operation be postponed until there is complete control of the suppuration for at least three months to half a year.
[ترجمه گوگل]دکتر: پیشنهاد می کنم حداقل سه ماه تا نیم سال عمل گوش خود را تا کنترل کامل چرک به تعویق بیندازید
[ترجمه ترگمان]دکتر: من پیشنهاد می کنم که عملیات گوش شما تا زمانی که کنترل کامل of حداقل به مدت سه ماه تا نیم سال به تعویق بیفتد، به تعویق بیافتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جراحت (اسم)
sore, lesion, stricture, wound, suppuration, lymph

ترشح چرک (اسم)
suppuration

تولید جراحت (اسم)
suppuration

ترشح ریم (اسم)
suppuration

انگلیسی به انگلیسی

• production and discharge of pus

پیشنهاد کاربران

چرک زایی ( اسم ) : تشکیل و ترشح چرک
از بین رفتن بافت
در پزشکی

بپرس