suppressor

/səˈpresər//səˈpresə/

معنی: جلوگیری کننده، فرونشاننده، موقوف سازنده، موقوف کننده
معانی دیگر: suppressive جلوگیری کننده

جمله های نمونه

1. Tumour suppressor genes seem to be very important in colorectal carcinogenesis.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد ژن های سرکوبگر تومور در سرطان زایی کولورکتال بسیار مهم هستند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد ژن های suppressor و suppressor در carcinogenesis بزرگ بسیار مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Again, inhibition of suppressor cell activity was postulated to be responsible.
[ترجمه گوگل]باز هم، مهار فعالیت سلول های سرکوبگر مسئول فرض شد
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که مهار فعالیت سلولی به تنهایی مسیول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This suggests a possible tumour suppressor function for this cell adhesion molecule.
[ترجمه گوگل]این یک عملکرد سرکوبگر تومور احتمالی را برای این مولکول چسبنده سلولی نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این امر نشان می دهد که یک غده ممکن برای این مولکول چسبندگی سلولی فعالیت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Scientists believe the suppressor gene can be inactivated by tobacco, viruses, pollution or diet.
[ترجمه گوگل]دانشمندان بر این باورند که ژن سرکوبگر می تواند توسط تنباکو، ویروس ها، آلودگی یا رژیم غذایی غیرفعال شود
[ترجمه ترگمان]دانشمندان بر این باورند که این ژن های suppressor می توانند به وسیله تنباکو، ویروس ها، آلودگی و یا رژیم غذایی مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Various mutations in both oncogenes and tumour suppressor genes have been implicated heavily in the development of cancer.
[ترجمه گوگل]جهش‌های مختلف در انکوژن‌ها و ژن‌های سرکوب‌کننده تومور به‌شدت در ایجاد سرطان نقش دارند
[ترجمه ترگمان]جهش های متعدد در هر دو تومور oncogenes و تومور، به شدت در رشد سرطان نقش داشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Loss of tumour suppressor function requires inactivation of both alleles, usually by chromosomal deletion or point mutation, or both.
[ترجمه گوگل]از دست دادن عملکرد سرکوبگر تومور مستلزم غیرفعال شدن هر دو آلل است، معمولاً با حذف کروموزومی یا جهش نقطه ای یا هر دو
[ترجمه ترگمان]از دست دادن تومور به طور معمول نیازمند غیرفعال سازی هر دو آلل ها، معمولا با حذف کروموزومی یا جهش نقطه ای یا هر دو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Consequently, unlike other tumour suppressor genes, only one allele need be mutated to produce a phenotypic effect.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، بر خلاف سایر ژن‌های سرکوب‌کننده تومور، تنها یک آلل برای ایجاد یک اثر فنوتیپی نیاز به جهش دارد
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، برخلاف تومور و ژن های دیگر، تنها یک آلل باید تغییر یابد تا اثر مهلک تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The suppressor field seemed to work perversely on Jaq, who already knew how to hide his own light.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسید که میدان سرکوبگر روی جاق که قبلاً می‌دانست چگونه نور خود را پنهان کند، به طرز انحرافی کار می‌کرد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که زمین صدا دارد با سرعت شروع به صحبت می کند، کسی که می داند چگونه نور خود را مخفی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Three regions had the signature of a tumour suppressor gene, but many looked like fragile sites.
[ترجمه گوگل]سه منطقه دارای امضای یک ژن سرکوبگر تومور بودند، اما بسیاری از آنها شبیه به مکان های شکننده بودند
[ترجمه ترگمان]سه منطقه امضای یک تومور را داشتند؛ اما بسیاری از آن ها به مکان های آسیب پذیر نگاه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Expression of tumor suppressor gene Rb at different pathological grade in bladder and renal cell carcinoma.
[ترجمه گوگل]بیان ژن سرکوبگر تومور Rb در درجه های مختلف پاتولوژیک در کارسینومای مثانه و سلول کلیوی
[ترجمه ترگمان]استفاده از سلول های سرطانی و ژن های غیر فعال در تومور، در حالت pathological مختلف در مثانه و carcinoma سلول کلیوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Putative oncogenes, tumour suppressor genes and proto - oncogenes implicated in cancer are also included.
[ترجمه گوگل]انکوژن‌های احتمالی، ژن‌های سرکوب‌کننده تومور و پروتوآنکوژن‌های دخیل در سرطان نیز شامل می‌شوند
[ترجمه ترگمان]putative oncogenes، تومور و genes و proto که در سرطان نقش دارند نیز در این بیماری گنجانده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To investigate the new progresses in tumor suppressor gene PTEN and esophageal carcinoma ( EC ).
[ترجمه گوگل]هدف بررسی پیشرفت های جدید در ژن سرکوبگر تومور PTEN و کارسینوم مری (EC)
[ترجمه ترگمان]هدف از این تحقیق بررسی پیشرفت های جدید در ژن های suppressor و ژن های carcinoma (EC))می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To study the relationship between tumor suppressor gene PTEN, P P 15 and primary cervical carcinomas.
[ترجمه گوگل]ObjectiveTo مطالعه رابطه بین ژن سرکوبگر تومور PTEN، P P15 و سرطان دهانه رحم اولیه
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه رابطه بین ژن های suppressor و ژن های tumor، P [ ۱۵ ] و carcinomas cervical اولیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. CONCLUSTIONS The suppressor cell activity and CD is significantly decreased, compared with the normal individuals.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری فعالیت سلول های سرکوبگر و CD به طور قابل توجهی در مقایسه با افراد عادی کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با افراد عادی، فعالیت سلولی به طور قابل توجهی کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The CBFS series is a 3 terminal EMI Suppressor Filter based on multilayer chip capacitor technology.
[ترجمه گوگل]سری CBFS یک فیلتر سرکوبگر EMI 3 ترمینال است که مبتنی بر فناوری خازن تراشه چند لایه است
[ترجمه ترگمان]مجموعه CBFS یک فیلتر ۳ suppressor است که بر پایه فن آوری خازن chip چند لایه قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جلوگیری کننده (اسم)
stopper, inhibitor, suppressor

فرونشاننده (اسم)
suppressor, silencer

موقوف سازنده (اسم)
suppressor

موقوف کننده (اسم)
suppressor

تخصصی

[برق و الکترونیک] حذف کننده مقاومت سری با فیش جرقه یا توزیع کننده موتور گازوییلی برای حذف تداخل جرقه که ممکن است با دریافت رادیویی تداخل ایجاد کند . - حذف کننده، بازدارنده

انگلیسی به انگلیسی

• one who suppresses; device used to reduce or eliminate unwanted currents (electricity)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : suppress
اسم ( noun ) : suppression / suppressant / suppressor
صفت ( adjective ) : _
قید ( adverb ) : _
Suppress : سرکوب کردن
Suppression : سرکوب
Suppressor : سرکوبگر ( repressive )
اما در تفنگ هم داریم :
Suppressor = Sound Suppressor = Sound Moderator = Silencer
صدا خفه کن = سرکوبگر صدا ( ی تیراندازی )
...
[مشاهده متن کامل]

Suppressor is a muzzle device
معنی انگلیسیش :
Device which reduces sound intensity or muzzle flash on a firearm
is a muzzle device that reduces the acoustic intensity of the muzzle report ( sound of a gunshot ) and the recoil when a gun ( firearm or air gun ) is discharged, by modulating the speed and pressure of the propellant gas from the muzzle and hence suppressing the muzzle blast. Like other muzzle devices, a silencer can be a detachable accessory mounted to the muzzle, or an integral part of the barrel.

صدا خفه کن
علوم نظامی، صداخفه کن اسلحه
مهارکننده

بپرس