suppressive

/səˈpresɪv//səˈpresɪv/

معنی: جلوگیری کننده، فرونشاننده، موقوف سازنده
معانی دیگر: suppressor جلوگیری کننده

جمله های نمونه

1. The mass of one of these suppressive black holes has recently been measured using radio astronomy.
[ترجمه گوگل]جرم یکی از این سیاهچاله های سرکوبگر اخیراً با استفاده از نجوم رادیویی اندازه گیری شده است
[ترجمه ترگمان]جرم یکی از این حفره های سرکوبگر، به تازگی با استفاده از ستاره شناسی رادیو اندازه گیری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The epidemic characteristics of differentiated thyroid cancer(DTC)are changing, thyrotropin(TSH)suppressive therapy is also improving in recent years.
[ترجمه گوگل]ویژگی‌های اپیدمی سرطان متمایز تیروئید (DTC) در حال تغییر است، درمان سرکوب‌کننده تیروتروپین (TSH) نیز در سال‌های اخیر در حال بهبود است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های اپیدمی سرطان تیروئید متمایز (DTC)در حال تغییر هستند، therapy ((TSH)نیز در سال های اخیر بهبود یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective To probe the suppressive effect of pokeweed antiviral protein (PAP) on HCV replication.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر سرکوب‌کننده پروتئین ضد ویروسی pokeweed (PAP) بر تکثیر HCV
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثر سرکوب کننده پروتئین ضد ویروس pokeweed (PAP)بر روی تکرار HCV است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the rhetoric of Scientology, "suppressive persons"—or S.
[ترجمه گوگل]در لفاظی ساینتولوژی، "افراد سرکوبگر" - یا S
[ترجمه ترگمان]در بیان ساینتولوژی \"suppressive\" یا S
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Suppressive role of tolerant spleen cells adoptively transferred in vivo and in vitro was tested by DTH and MLR. Meanwhile the role of T cells clonal anergy was also detected.
[ترجمه گوگل]نقش سرکوب کننده سلول های طحال تحمل پذیر منتقل شده در داخل بدن و در شرایط آزمایشگاهی توسط DTH و MLR مورد آزمایش قرار گرفت در همین حال، نقش آنرژی کلونال سلول های T نیز شناسایی شد
[ترجمه ترگمان]نقش suppressive سلول های تحمل پذیر طحال که در شرایط ازمایشگاهی و در شرایط آزمایشگاهی منتقل شد، توسط DTH و MLR مورد آزمایش قرار گرفت در این میان نقش سلول های T کلونی ها نیز شناسایی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The results indicate that the sleep- suppressive effects induced by inhibition of nitric oxide synthase may be mediated via the activition of 5-HT neurons in the dorsal raphe nucleus.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که اثرات سرکوب کننده خواب ناشی از مهار نیتریک اکسید سنتاز ممکن است از طریق فعال شدن نورون های 5-HT در هسته رافه پشتی واسطه شود
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که تاثیرات sleep ناشی از مهار of اکسید نیتریک می تواند از طریق نورون های ۵ ۵ - حزب التحریر در هسته raphe پشتی ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These results suggested that functionary mechanisms of the suppressive hyperglycemic effect of tea polysaccharides may be induced by controlling the activities of sucrase and maltase.
[ترجمه گوگل]این نتایج نشان داد که مکانیسم‌های عملکردی اثر سرکوب‌کننده قند خون پلی‌ساکاریدهای چای ممکن است با کنترل فعالیت‌های ساکاراز و مالتاز القا شود
[ترجمه ترگمان]این نتایج حاکی از آن است که مکانیسم های functionary of suppressive ناشی از tea [ polysaccharides ] می تواند با کنترل فعالیت های sucrase و maltase ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Artificial cultivated Calcuius bovis (ACCB)showed a marked suppressive effect on the mouse's ear odema induced by croton oil and on the rat's hind paw odema induced by carrageenin.
[ترجمه گوگل]Calcuius bovis کشت مصنوعی (ACCB) یک اثر سرکوب‌کننده مشخص بر روی ادم گوش موش ناشی از روغن کروتون و روی ادم پنجه عقب موش ناشی از کاراژینین نشان داد
[ترجمه ترگمان]Calcuius مصنوعی مصنوعی (ACCB)یک اثر سرکوب کننده علامت گذاری شده بر روی گوش موش، القا شده توسط روغن croton و پنجه پای موش که توسط carrageenin القا شده بود، نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Door gunners also provide suppressive fire when inserting or extracting troops from hot landing zones.
[ترجمه گوگل]توپچی های درب همچنین هنگام وارد کردن یا بیرون آوردن نیروها از مناطق فرود گرم، آتش سرکوب کننده ای را ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]همچنین gunners در هنگام قرار دادن یا استخراج نیروی نظامی از مناطق فرود داغ، آتشی افروختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The suppressive effect of lymphocyte chalone on graft-versu3-host disease was investigated on the GVHD model in mice.
[ترجمه گوگل]اثر سرکوب‌کننده چالون لنفوسیتی بر بیماری پیوند در مقابل 3 میزبان در مدل GVHD در موش مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اثر سرکوب کننده of chalone بر روی بیماری graft - versu۳ - میزبان در مدل GVHD در موش ها بررسی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective : To investigate the suppressive effect of cord blood LAK cells secretory components on E . coli.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر سرکوبی اجزای ترشحی سلول های LAK خون بند ناف بر E coli
[ترجمه ترگمان]هدف: برای بررسی اثر سرکوب کننده استفاده از سلول های مویی cord در سلول های E coli بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The suppressive activity of non - adherent cells ( T cells ) and adherent cells could be detected, too.
[ترجمه گوگل]فعالیت سرکوب کننده سلول های غیر چسبنده (سلول های T) و سلول های چسبنده نیز قابل تشخیص است
[ترجمه ترگمان]فعالیت سرکوب کننده سلول های غیر چسبنده (سلول های T)و سلول های چسبنده نیز ممکن است شناسایی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The merely period suppressive fire works is while it is accustom on abandoned positions.
[ترجمه گوگل]صرفاً دوره ای که آتش سرکوب کننده عمل می کند، در حالی است که در موقعیت های متروکه عادت دارد
[ترجمه ترگمان]تنها زمانی که آتش کار می کند این است که به موضع رها شده عادت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The government used suppressive measures to control the protest.
[ترجمه گوگل]دولت برای کنترل اعتراضات از اقدامات سرکوبگرانه استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]دولت از اقدامات تلافی جویانه برای کنترل تظاهرات استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جلوگیری کننده (صفت)
prohibitive, preventative, preventive, suppressive, prohibitory

فرونشاننده (صفت)
suppressive

موقوف سازنده (صفت)
suppressive

انگلیسی به انگلیسی

• tending to suppress, restraining, repressing, subduing

پیشنهاد کاربران

ممانعت کننده با شده، سرکوب کننده یا شده، کاملا متوقف کننده یا شده. ( کننده یا شده هر دو رو میشه با جمله بندی مناسب به کار بردن و میشه نقش مستقیم فاعلی هم داد با این که پسوندش er , or نیست. )

بپرس