1. they suppressed the news of his death
روی خبر مرگ او سرپوش گذاشتند.
2. the dictators suppressed all oppsition parties
دیکتاتورها همه ی احزاب مخالف را بستند.
3. the government suppressed his books
دولت از انتشار کتاب های او جلو گیری کرد.
4. The disloyal thought was instantly suppressed.
[ترجمه گوگل]فکر بی وفا فورا سرکوب شد
[ترجمه ترگمان]این فکر بکر فورا سرکوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این فکر بکر فورا سرکوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It was revealed that important evidence had been suppressed.
[ترجمه گوگل]مشخص شد که شواهد مهمی سرکوب شده است
[ترجمه ترگمان]آشکار شده بود که مدارک مهم سرکوب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آشکار شده بود که مدارک مهم سرکوب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The new government quickly suppressed the rebellion.
[ترجمه گوگل]دولت جدید به سرعت شورش را سرکوب کرد
[ترجمه ترگمان]دولت جدید به سرعت شورش را سرکوب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دولت جدید به سرعت شورش را سرکوب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The riots had to be suppressed by government forces.
[ترجمه گوگل]شورش ها باید توسط نیروهای دولتی سرکوب می شد
[ترجمه ترگمان]شورش ها باید توسط نیروهای دولتی سرکوب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شورش ها باید توسط نیروهای دولتی سرکوب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. All the demonstrations were bloodily suppressed by government forces.
[ترجمه گوگل]تمامی تظاهرات توسط نیروهای دولتی سرکوب شد
[ترجمه ترگمان]همه تظاهرات توسط نیروهای دولتی سرکوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همه تظاهرات توسط نیروهای دولتی سرکوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Any kind of assembly was suppressed in this country.
[ترجمه گوگل]هر نوع تجمعی در این کشور سرکوب شد
[ترجمه ترگمان]هر نوع گردهمایی در این کشور سرکوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر نوع گردهمایی در این کشور سرکوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The Professor said that deep sleep allowed suppressed anxieties to surface.
[ترجمه مریم اسماعیلی] پروفوسورگفت که خوابعمیق اظطراب های سطحی راسرکوب میکند|
[ترجمه گوگل]پروفسور گفت که خواب عمیق باعث می شود اضطراب های سرکوب شده ظاهر شوند[ترجمه ترگمان]پروفسور گفت که خواب عمیق باعث سرکوب anxieties شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. His shoulders twitched with suppressed laughter.
[ترجمه گوگل]شانه هایش از خنده ی سرکوب شده ای تکان می خورد
[ترجمه ترگمان]شانه هایش از خنده فرو افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شانه هایش از خنده فرو افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He had suppressed the painful memories of his childhood.
[ترجمه گوگل]خاطرات دردناک دوران کودکی اش را سرکوب کرده بود
[ترجمه ترگمان]خاطرات دردناک دوران کود کیش را سرکوب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خاطرات دردناک دوران کود کیش را سرکوب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He suppressed a wince as motion renewed the pain.
[ترجمه گوگل]در حالی که حرکت درد را دوباره میکرد، وزش باد را سرکوب کرد
[ترجمه ترگمان]با حرکتی ازسر درد، تکانی به خود داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با حرکتی ازسر درد، تکانی به خود داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The uprising was ruthlessly suppressed.
[ترجمه گوگل]قیام بی رحمانه سرکوب شد
[ترجمه ترگمان]شورش بی رحمانه سرکوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شورش بی رحمانه سرکوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید