suppliant

/ˈsʌplɪənt//ˈsʌplɪənt/

معنی: متقاضی، ملتمس، استدعاء کننده، ملتمس، مستدعی
معانی دیگر: لابه گر، دست به دامان، خواهشگر، التماس آمیز، لابه آمیز، استغاثه آمیز، استدعا کننده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who makes a heartfelt request.

- The heartless queen turned away the suppliants begging for mercy.
[ترجمه گوگل] ملکه بی عاطفه دعا کنندگان را که التماس رحمت می کردند را برگرداند
[ترجمه ترگمان] ملکه بی عاطفه تقاضای عفو و بخشایش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
مشتقات: suppliantly (adv.)
• : تعریف: pleading or beseeching.

جمله های نمونه

1. the suppliant words of the widow
کلمات استغاثه آمیز آن بیوه زن

2. Dylan Thomas was one such suppliant.
[ترجمه گوگل]دیلن توماس یکی از این درخواست کنندگان بود
[ترجمه ترگمان]دیلان توماس \"یه همچین درخواستی بود\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The faces around her suppliant, wary - she is in a benevolent lull, she measures out wit and wisdom.
[ترجمه گوگل]چهره‌های اطراف او خواهان، محتاط - او در آرامشی خیرخواهانه است، او هوش و خرد را می سنجد
[ترجمه ترگمان]چهره های دور و بر او، محتاط، محتاط، با سکوتی خیرخواهانه، هوش و عقل را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What can he do to help the humble suppliant?
[ترجمه گوگل]او برای کمک به دعاکننده فروتن چه می تواند بکند؟
[ترجمه ترگمان]چه کاری از دست او بر می آید تا به the حقیر کمک کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He asked for help a suppliant attitude.
[ترجمه گوگل]او برای نگرش تضرع طلب کمک خواست
[ترجمه ترگمان]از او خواست که به او یک حالت تضرع آمیز کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He asked for help in a suppliant attitude.
[ترجمه گوگل]او در یک نگرش تضرع طلب کمک خواست
[ترجمه ترگمان]از او تقاضا کرد که در این وضع تضرع آمیز تقاضای کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He knelt as a suppliant at the altar.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک دعا کننده در محراب زانو زد
[ترجمه ترگمان]او در مقابل محراب به زانو درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Argives voted unanimously to maintain the right of the suppliant.
[ترجمه گوگل]آرگیوها به اتفاق آرا به حفظ حق درخواست کننده رأی دادند
[ترجمه ترگمان]The به اتفاق آرا رای دادند تا حق of را حفظ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. From the Furies of frightful aspect they became the Benignant Ones, the Eumenides, protectors of the suppliant.
[ترجمه گوگل]از خشم‌های ترسناک، آن‌ها به خوش‌خیم‌ها، اومنیدها، محافظان دعاکننده تبدیل شدند
[ترجمه ترگمان]From، Eumenides، the، Ones، protectors، suppliant suppliant می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Thou Son of David, turn thine eye and look upon the distress which is now before thee, and make thy suppliant whole.
[ترجمه گوگل]ای پسر داوود، چشم خود را بگردان و به اندوهی که اکنون پیش روی توست بنگر و دعای خود را شفا ده
[ترجمه ترگمان]تو پسر دیوید، به چشمان خود نگاه کن و به آن اندوه که اکنون در مقابل توست نگاه کن و تمام suppliant را که می خواهی بکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Oh, Maiden, see a maiden's sorrow. Oh, Mother, hear a suppliant child!
[ترجمه گوگل]آه، میدن، غم یک دوشیزه را ببین آه، مادر، یک کودک دعاگو را بشنو!
[ترجمه ترگمان] اوه، دختر، غم و اندوه یه دختر رو می بینی آه، مادر، یک بچه ملتمس گوش کن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An adjustment of poverty relief policy is needed to solve the problem of the serious imbalance between population and resource suppliant capacity in the resource-restricted poverty.
[ترجمه گوگل]تعدیل سیاست فقرزدایی برای حل مشکل عدم تعادل جدی بین جمعیت و ظرفیت تامین کننده منابع در فقر محدود به منابع مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]تعدیل سیاست تسکین فقر برای حل مشکل عدم تعادل جدی بین جمعیت و ظرفیت suppliant منابع در فقر محدود منابع مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When waves of despair which no language can express sweep over the suppliant, how few cling with unyielding faith to the promises of God.
[ترجمه گوگل]هنگامی که امواج ناامیدی که هیچ زبانی قادر به بیان آن نیست بر دعا کننده می نشیند، چه تعداد کمی با ایمان تسلیم ناپذیر به وعده های خدا می چسبند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که امواج نومیدی که هیچ زبانی نمی تواند بر این تمنا بیان کند، چند تن با ایمان سرکش و سرکش به وعده خدا چسبیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And now, and for the first time, he was a suppliant, tender and timid and doubting.
[ترجمه گوگل]و اینک و برای اولین بار، اهل دعا و لطیف و ترسو و شک بود
[ترجمه ترگمان]و اکنون، و برای نخستین بار، او مردی ملتمس و حساس و مردد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متقاضی (اسم)
demandant, applicant, asker, solicitant, suppliant

ملتمس (اسم)
suppliant, supplicant

استدعاء کننده (اسم)
suppliant

ملتمس (صفت)
suppliant

مستدعی (صفت)
suppliant, requesting

انگلیسی به انگلیسی

• supplicant, petitioner, one who earnestly requests

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Expressing a plea or request; beseeching 🙏
🔍 مترادف: Beseeching
✅ مثال: The suppliant expressions on their faces showed their desperation for help.
سر به راه, مطیع
دعاگو

بپرس