• (2)تعریف: any light evening meal, esp. one served late in the evening.
جمله های نمونه
1. a church supper
جلسه و شام در کلیسا
2. she scrabbled up a supper out of the leftovers
با سرهم کردن پس مانده ها شام درست کرد.
3. after the theater we had a quick supper and went to bed
بعد از تئاتر شام سریعی خوردیم و به بستر رفتیم.
4. the various dainties they served us at supper
خوراک های لذیذ و گوناگونی که سر شام به ما دادند
5. After dinner sit awhile, after supper walk a mile.
[ترجمه گوگل]بعد از شام کمی بنشینید، بعد از شام یک مایل پیاده روی کنید [ترجمه ترگمان]پس از شام، مدتی پس از صرف شام، کمی استراحت کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Hope is a good breakfast, but a bad supper.
[ترجمه بلل] امید صبحانه خوبی است اما شما خوبی نیس
|
[ترجمه گوگل]امید یک صبحانه خوب است، اما یک شام بد [ترجمه ترگمان]امید صبحانه خوبی است، اما شام بد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. After dinner sit a while, after supper walk a while.
[ترجمه اصغر] بعد از شام ی کم بنشنید، بعداز شام یک کم راه بروید
|
[ترجمه گوگل]بعد از شام کمی بنشینید، بعد از شام کمی پیاده روی کنید [ترجمه ترگمان]بعد از شام، مدتی بعد از صرف شام، مدتی استراحت می کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Laugh before breakfast you'll cry before supper.
[ترجمه گوگل]قبل از صبحانه بخندید قبل از شام گریه خواهید کرد [ترجمه ترگمان]پیش از صبحانه بخند و قبل از شام گریه خواهی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]برخی از مهمانان دوست دارند برای شام لباس بپوشند [ترجمه ترگمان]بعضی از میهمانان دوست دارند برای شام لباس بپوشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He has cast up his supper again.
[ترجمه گوگل]او دوباره شامش را پر کرده است [ترجمه ترگمان]دوباره شامش را از دست داده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Why don't you stop for supper?
[ترجمه گوگل]چرا برای شام نمی ایستید؟ [ترجمه ترگمان]چرا برای شام صبر نمی کنی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I'll have instant noodle for supper.
[ترجمه گوگل]برای شام نودل فوری می خورم [ترجمه ترگمان]برای شام فوری ماکارونی خواهم خورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Do you want to supper me?
[ترجمه گوگل]میخوای به من شام بدی؟ [ترجمه ترگمان]می خو ای با من شام بخوری؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Call her down hastily, it's time for supper.
[ترجمه گوگل]با عجله صداش کن، وقت شام است [ترجمه ترگمان]عجله کن، وقت شام است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. I had veal cutlets for supper.
[ترجمه گوگل]برای شام کتلت گوساله خوردم [ترجمه ترگمان]من گوشت گوساله برای شام خوردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
شام (اسم)
evening, dinner, supper
عشای ربانی یا شام خداوند (اسم)
supper
انگلیسی به انگلیسی
• evening meal supper is a meal eaten in the early part of the evening or one eaten just before you go to bed at night.
پیشنهاد کاربران
dinner
supper در گذشته برای شام سبک استفاده میشده چون وعده اصلی غذایی در زمان ظهر مصرف میشده که کشاورزها بتونن برای ادامه روز انرژی کافی داشته باشن. پس supper برای وعده غذایی هست که در زمان شام میل میشه. اما dinner به زمان اشاره نداره و فقط به وعده اصلی و کامل غذایی گفته میشه. با تغییر مشاغل و دور شدن افراد از خانه دیگه ناهار وعده اصلی نبود و وعده اصلی و کامل غذا به زمان شام منتقل شد برای همین خیلی جاها dinner به عنوان شام به کار برده میشه. ... [مشاهده متن کامل]
منبع : www. rd. com/article/difference - between - dinner - and - supper
supper به معنای شام ( معمولا شام سبک - شام رسمی تر: dinner ) گردهمایی شبانه با شام - - - - Last Supper شام آخر ( آخرین شام حضرت عیسی با حواریون ) - - - Lord's Supper شام واپسین ( آخرین شامی که عیسی با حواریون خود صرف کرد ) � عشای ربانی
پنجمین وعده غذایی در روز ، آخرین وعده غذایی که چند ساعت بعد از شام خورده میشود
Oxford dictionary: supper /ˈsʌpər/: the last meal of the day, either a main meal, usually smaller and less formal than dinner, or a snack eaten before you go to bed عصرانه ( میان وعده ) ، شام سبک، خوراک مختصر ( یا سرپایی یا ته بندی ) قبل خواب
supper ( گردشگری و جهانگردی ) واژه مصوب: شام سبک تعریف: وعدۀ غذایی سبک و غیررسمی که آخر شب صرف می شود
noun 1 : the evening meal — used especially to refer to an informal meal that you eat at home [count] I always enjoyed our Sunday night suppers. [noncount] It's almost time for supper. ... [مشاهده متن کامل]
We had supper together. We took a walk after supper. I had too much wine at supper. He didn't come home for supper. 2 [count] chiefly US : a social event especially for raising money that takes place in the evening and includes a meal a church supper 3 [count, noncount] chiefly Brit : a light meal or snack that is eaten late in the evening
the last meal of the day, either a main meal, usually smaller and less formal than dinner, or a snack eaten before you go to bed
عصرانه شام عشای ربانی یا شام خداوند
شام 🚰🚰 my mother was cooking something for supper in the kitchen مادرم داشت در آشپزخانه برای شام چیزی درست می کرد
عصرانه ( در معنای کلی ) شام، شام سبک ( به انگلیسی بریتانیایی )