supervised

جمله های نمونه

1. the cease-fire is supervised internationally
آتش بس از سوی سازمان های بین المللی نظارت می شود.

2. these children need to be carefully supervised
این بچه ها باید تحت سرپرستی دقیق قرار بگیرند.

3. The children will be closely supervised at all times.
[ترجمه گوگل]بچه ها همیشه تحت نظارت دقیق خواهند بود
[ترجمه ترگمان]بچه ها همیشه زیر نظر خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She supervised the children playing near the pool.
[ترجمه گوگل]او بچه هایی را که در نزدیکی استخر بازی می کردند نظارت می کرد
[ترجمه ترگمان]او بر بچه ها نظارت می کرد که نزدیک استخر بازی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Equipment must be supervised if children are in the house.
[ترجمه گوگل]اگر بچه ها در خانه هستند، تجهیزات باید تحت نظارت باشند
[ترجمه ترگمان]اگر کودکان در خانه باشند تجهیزات باید تحت نظارت قرار بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The teacher supervised our drawing class.
[ترجمه گوگل]معلم بر کلاس نقاشی ما نظارت داشت
[ترجمه ترگمان]معلم به کلاس نقاشی ما نظارت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. UN troops supervised the relief operations.
[ترجمه گوگل]نیروهای سازمان ملل بر عملیات امدادی نظارت داشتند
[ترجمه ترگمان]نیروهای سازمان ملل بر عملیات امداد نظارت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I supervised the workers loading the lorry.
[ترجمه گوگل]من بر کارگران بارگیری کامیون نظارت کردم
[ترجمه ترگمان]من بر کارگران بارگیری کامیون نظارت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Children must be supervised at all times while in the park.
[ترجمه گوگل]کودکان باید همیشه در هنگام حضور در پارک تحت نظارت باشند
[ترجمه ترگمان]کودکان باید در همه زمان ها در پارک نظارت داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One rule specifies that learner drivers must be supervised by adults.
[ترجمه گوگل]یک قانون مشخص می کند که رانندگان یادگیرنده باید توسط بزرگسالان نظارت شوند
[ترجمه ترگمان]یک قانون مشخص می کند که رانندگان یاد گیرنده باید توسط بزرگسالان تحت نظارت قرار بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Carefully supervised, Ogontz girls were encouraged to go on cultural expeditions into Philadelphia.
[ترجمه گوگل]با نظارت دقیق، دختران اوگونتز تشویق شدند تا به سفرهای فرهنگی به فیلادلفیا بروند
[ترجمه ترگمان]با دقت نظارت شده، دختران Ogontz تشویق شدند که به سفره ای فرهنگی به فیلادلفیا بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Both investigations were supervised by the P. C. A. under the provisions of section 8
[ترجمه گوگل]هر دو تحقیقات بر اساس مفاد بخش 8 توسط P C A نظارت می شد
[ترجمه ترگمان]هر دو تحقیقات توسط پی ج الف تحت مقررات بخش ۸
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Army intelligence supervised most of the information gathering and army technicians handled much of the technical work.
[ترجمه گوگل]اطلاعات ارتش بر بیشتر جمع‌آوری اطلاعات نظارت می‌کرد و تکنسین‌های ارتش بیشتر کارهای فنی را انجام می‌دادند
[ترجمه ترگمان]اطلاعات ارتش بر بسیاری از اطلاعات دریافتی نظارت داشت و تکنسین های ارتش بیشتر کاره ای فنی را انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The major collective syntheses were invariably supervised by the most senior figures in the profession and bear the imprint of authority.
[ترجمه گوگل]سنتزهای عمده جمعی همواره توسط ارشدترین چهره‌های این حرفه نظارت می‌شدند و اقتدار را در خود دارند
[ترجمه ترگمان]The جمعی اصلی همواره تحت نظارت مهم ترین شخصیت های این حرفه بودند و نقش قدرت را تحمل می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Duncan unlocked the door and supervised the fuelling from a small bowser as Myeloski made himself comfortable in the rear seat.
[ترجمه گوگل]دانکن قفل در را باز کرد و در حالی که میلوسکی خود را در صندلی عقب راحت کرد، بر سوخت گیری از یک کمان کوچک نظارت کرد
[ترجمه ترگمان]دونکن در را باز کرد و بر شعله آتش از یک bowser کوچک نظارت کرد چون Myeloski خودش را در صندلی عقب راحت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• under supervision, under inspection

پیشنهاد کاربران

قابل کنترل
1 - تحت نظارت 2 - تحت سرپرستی
با نظارت

سازمان دهی

سرپرست؛سرپرستی کردن
تحت نظارت

بپرس